دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وسواس» ثبت شده است

بعضیا هستن که به خاطر رفتار و کردارشون، نمی شه بهشون اعتماد کرد.  ولی خود این افراد، به بقیه اعتماد دارن و بالاخره زندگیشون رو می گذرونن.

بعضیا هم هستن که به خاطر وسواس فکری و بد گمانیشون، به هیچ کس اعتماد ندارن. ولی چون خودشون آدمای مقبولی هستن، بقیه به اونا اعتماد دارن. اتفاقاً  این دسته چون آدمای خیلی دیر باور و شکاکی هستن، اگه حرفی بزنن، اعتماد بقیه رو بیشتر جلب می کنن. 

ما یه استادی داشتیم که برای سوال های امتحانش، هر جوابی که می نوشتی، بالاخره یه اشکالی از  توش پیدا می کرد و نمره کم می کرد.

ولی وقتی همون استاد که انگار با «بیست دادن » قهر بود، به یکی داد بیست، فهمیدیم  دییگه مو لای درز جواب هایی که اون رفیقمون داده نمی ره. به همین خاطر هم هر وقت با همون استاد  امتحان داشتیم، یه راست می رفتیم سراغ جزوه همون رفیقمون...

اینجوری بود که نمره های ده و دوازده ی همه مون تبدیل شد به شونزده و هفده.

فقط به خاطر اینکه به مطالب جزوه ی خوب کسی اعتماد کرده بودیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۰۸

اینکه خدا توی قرآن فرموده  منشأ وسواس، شیطونه، دلیل های زیادی داره.

یه دلیلش اینه که آدم وسواسی، کم کم خودبزرگ بین و خود رأی می شه.

شیطون چه جوری مقابل خدا  ایستاد و گفت: تو داری اشتباه می کنی، من از آدم بهترم.

آدم وسواسی هم همینجوری مقابل خدا، قد علم می کنه.

خدا و پیغمبر می گن: یه ظرف یا یه لباس رو اگه دو بار آب بکشی، پاک می شه.

ولی آدم وسواسی،  حرف خدا و پیغمبر رو قبول نداره و می گه: نه خیر! شما ها فکر می کنید که این پاک شده،‌ ولی من می دونم که هنوز پاک نشده!‌

«دعوتید به مطالعه ی کتاب شیطان شناسی»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۰

اینکه خیلی صریح و جدی به ما گفتن: «وسواس، توی همه  اشکال و  مدل هاش، حرومه»  دلیل داره.

اولین دلیلش اینه که وسواس، رابطه مستقیم داره با اسراف.

یعنی چه اون آقایی که ده ساعت زیر دوش می مونه و هنوز فکر میکنه تمیز نشده، چه  اون نویسنده ای که  ده بار می نویسه و  خط می زنه و پاره می کنه، جفتشون نعمت های خدا رو  الکی  با اسراف کاریشون حروم می کنن.

خدا هم  اصلاً چشم دیدن اسراف رو نداره...

 

حالا آب و  کاغذ و اینجور چیزا به کنار.

آدم وسواسی، اولین و مهمترین چیزی رو که با اسراف حروم میکنه، وقت و عمر خودشه.

وقتی کاری که باید براش ده دقیقه وقت گذاشت، یه ساعت طول می کشه، یعنی عقب افتادن از بقیه کار ها.

یعنی تلف شدن ثانیه ها و ساعت هایی که ارزش طلا دارن.

حالا، وقت و عمر خود آدم وسواسی هم هیچی،  همچین آدمی با معطل گذاشتن بقیه، وقت و عمر بقیه رو هم تلف می کنه....

اگه یه کم توی زندگیتون وسواس دارید، بدونید که یکی از غیر قابل تحمل ترین موجودات روی زمین خود شمائید.

اطرافیان شاید به روتون نیارن، ولی از دست شما و کارهاتون، رسماً دارن شکنجه می شن....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۱۴

از اون عادت های خانمان براندازه.

البته با یه نگاه دیگه، این عادت، بیش تر از اونکه عادت و  خلق و خو باشه، یه جور بیماریه.

ولی نه از اون بیماری هایی که وقتی به جونمون می افته، کفاره گناهامون می شه....

مثلاً احادیث می گن وقتی یکی از بنده های خدا تب می کنه، ‌خدا  به خاطر همون درد بیماری، خیلی از گناه هاشُ می بخشه....

ولی این مرضی که امروز می خوایم ازش صحبت کنیم، نه تنها گناه ها رو نمی ریزه، بلکه خودش یه جور گناهه.

 یعنی اگه کسی همچین مرضی به جونش بیفته و نره دنبال دوا و درمونش، رسماً گناهکاره.

داریم از «وسواس» حرف می زنیم.

 

اسم وسواس که میاد، خیلی ها فوراً ذهنشون می ره سمت رفت و رو و شست و شو و تمیزی و اینجور مسائل.

حق هم دارن.

آخه وسواس، بیشتر توی اینجور چیزا به وجود میاد. اتفاقاً آزار دهنده ترین شکل وسواس هم همین وسواس نجس و پاکی و اینجور مسائله.

ولی واقعیت اینه که وسواس، محدود به اینجور چیزا نیست.

خود ما ها هم ممکنه وسواس هایی داشته باشیم که ازش بی خبریم.

 وسواس، به یه شکل سراغ همه نمیاد.  یعنی معمولاً  وسواس هر آدمی  با وسواس آدمای دور و برش، فرق می کنه...


مثلاً ممکنه یه گوینده ، یه متن ساده رو ده بار اجرا کنه و باز به دلش ننشینه.  صدا بردار و تهیه کننده و  سردبیر، همه می خوان برن دنبال بقیه کار و زندگیشون، ولی این میگه:  تو رو خدا، یه برداشت دیگه هم ضبط کنیم. بنده خدا، تقصیری هم نداره. وسواسی شده دیگه!

یا مثلاً نویسنده ای که یه متن ساده رو ده بار می نویسه و خط می زنه و پاره می کنه.

همچین آدمی رسماً وسواس نوشتن داره، ولی ممکنه حواسش نباشه و اسم کار خودش رو به جای وسواس بذاره: دقت نظر و حوصله!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۷

درختای نازک و جوون، ممکنه با یه باد قوی تکون بخورن و کج بشن و ساقه شون شکسته بشه.

برای همینم ساقه ی نازک این درختا رو می بندن به یه چوب ضخیم و محکم تا در پناه اون چوب، به هر بادی نلرزن.

حکایت ما و شک و شبهه ها و  وسواس های فکری مون،‌ حکایت همون ساقه های نازک و  باد های قویه.

چاره ی کار ما هم اینه که پناه ببریم.  پناه ببریم به یه منبع قوی   و در پناهش خودمونُ از لرزش و لغزش  حفظ کنیم.

خدا توی آیه های قرآن می گه:  نمی خواد جای دیگه ای برید. بیاید پناه ببرید به خودم. از شر وسواس خناس، به خود من پناهنده بشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۳:۲۶

وسواس و وسوسه ی فکری، مشکلیه که خیلی وقتا، سراغ خیلی هامون میاد.

حالا برای بعضیا بیشتر، برای بعضیا کمتر.

اصولاً فکر و خیال، از اون چیزائیه که وقتی می خواد وارد خونه ی ذهن و دل آدم بشه، در نمی زنه و «یا الله» نمیگه  و اجازه نمی گیره. چه برسه به اینکه بخواد قبلش اطلاع بده که مثلاً فردا ظهر، قراره بنده به عنوان یه شک و شبهه ی تازه، به ذهن شما خطور کنم!

برای این مهمونای ناخونده و سر زده و بی اذن و اجازه، باید تصمیمات اساسی بگیریم، چون در غیر این صورت، اونا برامون اختیار داری می کنن و راجع به ماها، تصمیمات بنیادی و بنیان کن می گیرن!


 

اینجوری نیست که فقط وقتی توی مجلس عروسی نشستیم  و صدای ساز و آواز بلنده،  فکر و خیالات و شک و شبهه های مختلف به ذهنمون خطور کنه.

یه وقتایی ممکنه سر نماز، یا حتی موقع تلاوت قرآن هم وسواس فکری سراغمون بیاد و ذهنمونُ مشغول کنه.

می خوام بگم شیطون حتی از نماز خوندن و  قرآن خوندن ما هم حیا نمی کنه و بازم میاد و کار خودشُ می کنه.

برای همینم هست که خدا فرموده:  موقع خوندن قرآن، از شر شیطان رجیم به خود خدای قرآن پناه ببرید.  و برای همینه که موقع خوندن قرآن، باید قبل از «بسم الله»، یه «اعوذ بالله » هم بگیم.


«دعوتید به مطالعه ی کتاب شیطان شناسی»

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۳:۰۶