دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «همسایه» ثبت شده است

روزی جُحی، خبر دار شد که مدتی است صاحب یک همسایه ی تازه شده.

یک روز او را در میان جمع صدا زد و گفت:

 ببخشید! یک سوال داشتم! شغل شما چیست؟

 مرد جواب داد که ستاره شناس است.  جُحی پرسید:

 بگو ببینم جناب ستاره شناس. آیا  مرا می شناسی؟!

 مرد گفت که جحی را نمی شناسد.  جُحی، قاه قاه  شروع به خندیدن کرد و گفت:

 می بینید مردم! می بینید؟! این مرد را می بینید؟! ادعا می کند ستاره شناس است! آن وقتی منی که همسایه اش هستم را نمی شناسد! تو که همسایه ی دیوار به دیوار خودت را نمی شناسی، تو که از حال او خبر نداری، از اوضاع کواکب و احوال ستاره ها، چطور خبر داری؟!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۳۶

می گن یه همسایه ای بود که هیچ جوره چشم دیدن همسایه اش رو نداشت.

یعنی جوری نسبت به همسایه اش کینه و حسادت داشت که از خواب و خوراک افتاده بود!

دست آخر، به خدمتکارش گفت:

هر چی بهت می گم ، مو به مو انجام می دی!

اول منُ می کشی. بعد  سرم رو قطع می کنی و میندازی وسط حیاط خونه همسایه.

اینجوری همسایه رو به جرم قتل من دستگیر می کنن و من توی اون دنیا، دلم یه کم خنک می شه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۰۶:۵۲

آچار فرانسه ساختمونه عباس آقا.

کاری نداره شیر آبتون چکه می کنه یا  کولرتون باد نمی ده.

جلدی میاد و کارِتُ  راه میندازه و می ره.

از همین الآن عزا گرفتیم واسه دو ماه دیگه که میخواد از ساختمون بره.

آخه کی بیاد به جای عباس آقا که این همه خیرش به همه برسه؟

ما که عباس آقامون داره می ره، ولی شما اگه ازین تیپ آدمای پر خیر و برکت دور و برتون هست، قدرش رو داشته باشید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۰۱:۱۱

ابرها رو دیدی؟

بعضی هاشون فقط میان و هوای گرم تابستون رو شرجی میکنن. بعد هم  با چند تا لکه باریدنشون، ماشین و شیشه پنجره مردم رو لک می کنن و می رن ...

ولی بعضی هاشون ....

بعضی هاشون میان و می بارن و همه این سرطان های معلق در هوا رو می شورن و زمین رو سیراب می کنن و هوا رو خنک می کنن و بعد می رن ....

حکایت آدمای بی برکت و آدمای با برکت هم همینجوریه ....

یه چک پول پنجاه تومنی ته صندوق خونه تون هست واسه وقتی که بانک ها تعطیل باشن و خودپرداز ها مث همیشه قطع.

این چک پول، تا حالا 5 بار ، وقت و بی وقت، قرض و وجه دستی شده واسه همسایه بالایی و همسایه پایینی و داداشت و بابات...

همیشه هم خیلی زود بعد از اینکه کار بقیه رو راه انداخته، برگشته سر جاش توی همون صندوق.

پول با برکت که می گن، یعنی این!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۰۱:۰۳

خساست هم حد و مرزی داره!

جنابعالی  که فازمتر رنگ‌ و رورفته‌ ی توی خونه تُ، با اینکه  می‌دونی کار همسایه‌ درمونده ‌تُ  راه میندازه، بهش نمی‌دی؛

جنابعالی چطور از خدا توقع داری برق سه‌ فاز قیامتشُ  ازت دور کنه؟

چطور توقع داری خدا، حواسش به‌ت باشه  تا توی اون محشر کبرا، خشک و جزغاله نشی؟!

کار همسایه تُ راه بنداز تا خدا برات کارتُ راه بندازه.

 

درسته که اصلاً با هم رفت و آمد ندارید.

درسته که فامیلی همدیگه رو هم بلد نیستید.

درسته که  تا حالا یه بار هم با هم حرف نزدید.

ولی آش که می پزی، خب یه کاسه کوچیکش رو هم برای همون همسایه ناشناس طبقه بالا ببر.

 هر چی باشه اونم مث خودن بنده ی خداست. خوشحال می شه وقتی می بینه براش آش آوردی.  اگر چه که این وسط خود اون کاسه آش اصلاً موضوعیت نداره.

خوشحالی طرف، بیشتر به خاطر اینه که می بینه به یادش بودی.


آخه بخل  هم حد و  مرزی داره.

پول دستی و  ضمانت وام که ازت نخواسته.

مسافر غریبه. گم شده توی شهرتون.

داره آدرس می پرسه. اگه بلدی، بهش یاد بده.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۶

واقعاً به من و شما  چه؟!

 رازای زندگی  همسایه‌هامونُ می‌گم.

انصافاً با جاسوسی کردن و سرک کشیدن توی زندگی‌ همسایه ها، چقدر به حقوق ماهیانه‌مون اضافه می‌شه؟

حالا حقوق و اضافه حقوق هیچی!  اصلاً فیزیک عالم این‌ طوریه  که اگه توپُ  به دیوار کوبیدیم، دیوار هم توپُ به طرف ما می‌کوبه؛ مرحوم نیوتن هم همین قضیه رو ثابت کرده.

پس طبق قانون اول و دوم نیوتن، اگه راز پوشیده‌ ی کسی رو برملا کردیم، رازهای محرمانه‌ زندگی خودمون هم بر ملا میشه. اگرم توی زندگی در و همسایه سرک بکشیم، توی زندگیمون سرک می کشن.

 همسایه‌ خوب، همسایه‌ ایه  که کاری به زندگی خصوصی همسایه‌ هاش نداره؛

الا  اینکه  آقا یا خانم همسایه، خودش شخصاً ‌ بیاد  و در خانه‌ رو  بزنه و مشکل خصوصیشُ  به نیت کمک گرفتن در میون بذاره.

همچین وقتایی اولا نباید حرف خصوصی همسایه‌ رو سر کوچه برد، ثانیاً باید آستین بالا زد و  کاری کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۲

از آزارهای همسایه خودش به تنگ اومده بود. تصمیم گرفت برای شکایت از همسایه خودش پیش امام صادق بره .

خدمت امام صادق رسید و گفت : «همسایه ای دارم که دست از آزار و اذیت من برنمی داره ، دیگه طاقت مردم آزاری هاشُ ندارم ، به نظر شما چه کار باید بکنم؟»

امام فرمود : «درسته که اون تو رو آزار می ده ولی تو،با اون مهربون باش ... »

عَمرو  که حتی طاقت شنیدن نام همسایه خودش رو هم نداشت ، گفت : «خدا نیامرزدش!»

امام با شنیدن این جمله ، از عَمرو رو برگردوند و دیگه سخنی نگفت .

 معلوم بود که از نفرینی که  عَمرو ، در حق همسایه خودش انجام داد ، ناراحته...

عَمرو برای توجیه نفرینی که در حق همسایه انجام داده بود ، گفت : «آخه مدام منُ آزار می ده و بدرفتاری می کنه .»

امام با بی میلی فرمود : «نکنه خیال می کنی  اگه تو هم با اون بد رفتاری کنی می تونی به حق خودت برسی؟»

عمرو ، کم کم داشت می فهمید که  نه فقط نباید همسایه رو آزار داد، بلکه حتی آزار همسایه رو هم باید تحمل کرد و تلافی نکرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۲:۴۸

«حسن همجوارى‏» فقط یه  اصطلاح سیاسى برای ارتباط میون کشور ها نیست...

حسن همجواری ،  چیزی نیست که فقط  کاربرد بین ‏المللى داشته باشه  بلکه میون اهل یه محل، یا در روابط دو تا  همسایه هم  مطرحه.

بهترین خونه، ولی با همسایه‏اى ناهنجار و مردم‏ آزار، مفت هم گرونه!

مولا علی در نامه خودش به امام حسن ، به عنوان نصیحت پدری روزگار چشیده، به فرزند جوانش فرمود :

پیش از سفر، از همسفر بپرس و پیش از خونه، از همسایه!

 

به نظر شما ، آیا دو  تاهمسایه، فقط توی « سایه‏» با هم  شریکن و نزدیک به هم؟

یا اینکه شما هم قبول دارین حق وحقوق و حد و حدودى هم وجود داره .

بعضیا  مى‏گن :«چهاردیوارى، اختیارى‏» ، نه با همسایه هاشون کاری دارن ، نه دوست دارن کسی کاری به کار اون ها داشته باشه ...

ولی مردم ترکمن صحرا خیلی اهل این حرفا نیستن ، اصلا به این جور حرفا می خندن ،دقیقا به همون سبکی که بزرگتر ها به حرفای بچه گونه بچه ها می خندن ...

واسه خودشون سنتی دارن به اسم :«ظرف همسایه»

هر مادری که توی خونه غذا می پزه ، قبل از اینکه خودش و خونواده اش از اون غذا بخورن ، یه مقدار از اونُ توی ظرف همسایه می ریزه و خودش یا دخترش اونو برای همسایه می برن ...

 ظرف همسایه بیشتر یه بهونه ست ، یه بهونه برای سر زدن و خبر دار شدن از حال و احوال هم ...

دنبال بهانه گشتن همیشه هم کار بدی نیست !

 

 

اونایی که توفیقشون بیشتر از ما بوده و پیامبرُ از نزدیک دیدن، برای ما اینجور تعریف می کنن که پیامبر...

برای همسایه عین خون مسلمون حرمت قائل بود ؛ 

در ضمن ، تا چهل  تا خونه رو هم ، همسایه اعلام کرده بود .

 

می فرمود:  همسایه تون، اگر مریض شد باید عیادتش کنی ، اگر به رحمت خدا رفت باید تشییعش کنی ، اگر قرض خواست باید بدی و اگر حادثه تلخ و شیرینی رخ داد ، باید شریکش باشی و  بهش تسلیت یا تبریک بگی.

پیامبر، حق همسایه  اونقدر براش مهم بود که در جنگ تبوک فرمود : هر کس همسایه اش رو اذیت کرده، نیاد!

تازه جنگ تبوک از اون جنگایی بود که  توش شدیداً گرفتار کمبود نفر بودند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۲:۴۶

قدیم، مردم فقط همسایه ی دست راستی و  سمت چپی داشتن.

ولی الآن بزنیم به تخته، خدا برکت بده به این عصر آپارتمان نشینی.

الانه، خیلیامون همسایه ی بالایی و همسایه ی پائینی هم داریم.

می خوام بگم به برکت تراکم فروشی شهرداری، تراکم همسایه های آدم هم بالا رفته.

قدیم، یه نفر،‌ توی محله شون سر جمع 40 تا همسایه نداشت، ولی الان طرف فقط توی ساختمونشون   50 تا همسایه داره.  حالا ساختمون دست راستی و مجتمع دست چپی،‌ هیچی!

 

 

قدیم، خونه ها بزرگ بود. همین بزرگ بودن و حیاط داشتن خونه ها باعث می شد تا چهار دیواری اختیاری باشه.

درسته که همسایه ها، بیشتر از امروز به هم سر می زدن و از حال هم سراغ می گرفتن،‌ ولی کمتر از امروز لازم بود مراعات همدیگه رو بکنن.

یعنی مسائل مشترک همسایه ها، به اندازه ی  امروز نبود.

این جوری نبود که همسایه ها، لازم باشه سر جای پارک خودرو مراعات همدیگه رو بکنن.

چیزی هم به اسم پول شارژ مجتمع وجود نداشت.

از حیاط و راهرو مُشاء هم خبری نبود.

هر کسی هم مالک سقف و پشت بوم خونه ی خودش بود و عایق کاری سقف هر خونه ای، ربطی به بقیه ی خونه ها نداشت.

می خوام بگم هر چی جلوتر می ریم، حق و حقوق همسایه ها نسبت به هم  ظریف تر و بیشتر می شه و بیشتر احتیاج به دقت و مراقبت داره.

موافقید که؟!

 

 

قدیم، با اینکه لازم نبود همسایه ها این همه حال همدیگه رو مراعات کنن، ولی باز بزرگان دین راجع به رعایت حقوق همسایه این همه سفارش می کردن.

حالا شما انصاف بدید، اگه بزرگان دین ما می خواستن راجع به حال و روز امروز ما صحبت کنن، راجع به حق و حقوق همسایه،  چقدر صحبت می کردن؟!

راجع به جشن تولد گرفتن توی آپارتمان،‌ اونم از  ساعت  یازده شبای زمستونی.

راجع به تبدیل پارکینگ  مجتمع به انباری

راجع به محل بیرون گذاشتن زباله ها

راجع به نگهداری حیوانات  و پرندگان اهلی و وحشی توی   حیاط و پشت بوم خونه.

راجع به بنایی و تعمیرات شبانه ی ساختمون.

راجع به بلند کردن صدای آهنگای مورد علاقه،‌ اونم توی روزگار دیوارهای نازک و تیغه ای...

راجع به استفاده ی بی اجازه از امواج اینترنت بی سیم همسایه ها!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۲:۴۱