دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مصرف» ثبت شده است

وقتی داریم از اینترنت استفاده می کنیم، برای تماشای هر صفحه ای، ده ها رایانه ی غول پیکر باید  اون صفحه رو دست به دست کنن تا به ما برسه. این رایانه های غول پیکر، حجم عظیمی از الکتریسته رو مصرف می کنن.  انرژی این رایانه ها، از نیروگاه هایی تأمین می شه که مدام به  گرم شدن کره ی زمین و  تخریب لایه ی ازن  دامن می زنن.

وقتی با اتوموبیل خودمون توی خیابون و جاده رانندگی می کنیم، با هر فشاری که روی پدال گاز میاریم، حجمی از آلاینده ها رو به هوایی که خودمون و بقیه تنفس می کنن اضافه می کنیم.  بگذریم از اینکه خودروی ما،‌علاوه بر آلوده کردن هوا، آلاینده گی های دیگه ای هم داره که کمتر به ما گوشزد می شه.

بابت چیزایی که روزانه و هفتگی و ماهانه از فروشگاه ها می خریم، ده ها  لیتر پسماند از کارخونه های تولید کننده ی اون وسایل، به بیرون سرازیر می شه.

این پسماند ها  علاوه بر آلوده کردن زمین، آب های سطحی و زیر زمینی رو هم آلوده می کنن.

می خوام بگم: اولین کمکی برای حفظ محیط زیست از دست ما بر میاد اینه که: کمتر اسراف کنیم!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۰۰

می گم اسم هیپوتالاموس تا حالا به گوش تون خورده؟ این هیپوتالاموس، نه بازیکن جدید تیم پاناتینایکوس شهر آتنه، نه مثل کتانژانت و سینوس ربطی به مثلثات داره.  اسم شهر و ماشین و  غذا و اَدای خاصی هم نیست.

هیپوتالاموس،  یه غذه ی صورتی رنگه  که زیر مغز همه مون جا خوش کرده. کارش هم  تنظیم دمای بدنه.  البته یه وقتایی  اوضاع از کنترل این غده خارج می شه. دانشمندان و عوام، متفق القول، به این وضعیت می گن: «تب کردن»

البته تب، انواع و اقسام خیلی متنوعی داره. تب کنگو داریم، تب برفکی داریم، تب مالت داریم، تب فوتبال و هنرپیشگی داریم. یه تبی هم داریم به اسم تب مدگرایی.

این تبُ هر کسی که بگیره، یه قرون پول ته جیبش نمی مونه.


یه شاعر باحالی از زبان مد سروده که: هستم اگر می روم، گر نروم نیستم.

خاصیت مد همینه. اینکه هی بره و  هی بیاد. هر باری با یه رنگ و لعابی.  

یه چیزی الآن مده، ممکنه چار روز دیگه مد نباشه. یه چیزی هم چار روز پیش مد بوده و کلی کلاس داشته، ولی الآن مصداق بی‎برو-برگردِ بی کلاسیه.

کلاً آدمیزاد با مد تکلیف نداره. مد شبیه این بچه های نق نقو می مونه که هر دقیقه یه سازی می زنن.


ما یه آشنایی داریم، کلاً راهنما زدن توی مرامش نیست. خوشش نمیاد راهنما بزنه. راه دستش نیست.  ناغافل، وسط خیابون تغییر جهت می ده. می پیچه به راست، می پیچه به چپ، دور می زنه. 

مد هم عین همین آشنای ما می مونه. بدون اطلاع قبلی، یه دفعه ای تغییر جهت می ده. چشم به هم می زنی می بینی ای داد! داری خلاف جهت مد شنا می کنی! 

خب چه کاریه اصلا؟!  آدم واسه چی باید بیفته عقب سر قافله ی مد. بذار هر جا دلش می خواد بره. من و شما بیا راه خودمونُ بریم.


یادش به خیر! چهارده پونزده سال قبل! مد شده بود جلوی ماشین سی دی آویزون می کردن! اونم با نخ دندون! سی دی رو اون روزا عین عروسک، آویزون می کردن جلوی ماشین!

الآن همه مون به این کار می خندیم، ولی اون موقع جزء مدهای اصلی بود.  شاید ده سال دیگه به  کارای امروز خودمون بخندیم، به همین زمانی که پای شبکه های موبایلی تلف می کنیم، ولی  فعلن که این چیزا مده.

من و فکر کردن به  موضوع مد،  همین الان،  یهویی!


 بیست سال پیش خیلی ها رو تب کیف سامسونت گرفته بود. حالا هیچی هم توی کیف شون نبود ها. ولی تا دم در نونوایی هم با کیف سامسونت می رفتن.

این چیزا الآن برای من و شما لطیفه ست،  اون موقع کلی کلاس داشت.

البته خیلیا همون موقع  همین کارا رو می کردن، ولی الآن چیزی یادشون نمیاد.

مهم نیست. ما که یادمونه!


یه مدت مد شده بود گوشی موبایلشونُ می بستن به کمربندشون.  بعداً مد شد گوشی رو عین گردنبد آویزون کنن گردنشون.  الآن یه میله هایی اومده تو بازار، گوشی رو بهش وصل می کنی، باهاش از خودت عکس میندازی.

پس فردا، چه مد تازه ای،  همه گیر  بشه، خدا عالمه، ولی هیچ مدی نمیاد که بمونه. مدها میان که جیب ما رو خالی کنن و ذهن ما رو اسیر خودشون! و باز یه مد جدید....


مده دیگه. خیلی وقتا هیچ حساب و کتاب و منطق خاصی پشت سرش نیست. امسال، فلان رنگ، رنگ ساله. همه می رن لباس همون رنگی می خرن. سال بعد یه رنگ دیگه مد می شه، باز باید برن لباس اون رنگی بخرن.

مد، جاده صاف کن مصرف گراییه. مصرف گرایی هم جادیه ایه که پولدارها رو پولدار تر می کنه، بی پول ها رو بی پول تر. 


حالا اگه از این همه مدبازی، یه قرون به جیب تولید کننده ی ایرانی می رفت، ارزش داشت. اگه یه نونی به کارگر ایرانی می رسید، قضیه قابل دفاع بود.

ولی من و شما اینجا می افتیم دنبال مد، اون سر دنیا، نون یکی دیگه می ره توی روغن.

ما اینجا سالی یه گوشی عوض می کنیم، کارخونه های چین و  بازار سهام نیویورک رونق می گیره.  چرا آخه؟

والیبالیست های خارجی شاخ در آورده بودن. می گفتن  سیب گاز زده مگه توی ایران کارخونه داره؟ هر کی از ما عکس می گیره، از این گوشی گرونا دستشه!

چه خبره اینجا؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۰۳

کشور ما، از منابع فراوان انرژی برخوردار است. ما در صد سال گذشته همواره به عنوان یکی از صادر کننده‌ های اصلی نفت بوده ایم. ۱۰ درصد از منابع نفتی جهان و ۱۵ درصد از گاز جهان متعلق به ماست. توجه به همین آمارها، برخی را متقاعد کرده که برای خود محدودیتی در مصرف انرژی قائل نباشند. اگر شما هم چنین عقیده ای دارید، مخاطب خاص این نوشته شمائید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۰۰