ممکنه یه کوزه خیلی نو و رنگ و لعاب دار و خوشگل باشه، ولی وقتی بریم سراغش ببینیم غیر از هوا هیچی توش نیست.
عوضش، ممکنه از توی یه کوزه ی رنگ و رو رفته ی لب پریده، آب و خنک و گواریی گیرمون بیاد که تک تک سلول های وجودمون تشنگی رو فراموش کنن...
می خوام بگم عین ماجرای کوزه ها، گول ظاهر اتوکشیده، یا اتو نکشیده ی آدما رو نباید خورد.
ممکنه اسم و القاب یکی رو نشه توی یه صفحه ی دفتر هم جا داد، ولی همون آدم اسم و عنوان دار شروع می کنه به صحبت، کم کم دستمون بیاد که نه خیر! چیز خاصی توی کوزه ی فضل و دانش ایشون نیست...