دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فخر فروشی» ثبت شده است

سالی یه بار زنگ می زنه فامیل رو دعوت می کنه خونه شون مهمونی، همون یه بار هم، همه فامیل عزا می گیرن...

مهمونی که نیست ... کارگاه شکنجه  و تحقیره...

حالا یه خورده بیشتر از بقیه فامیل دستشون به دهنشون می رسه، همین رو میکنه چماق و میزنه توی سر همه...

اونم نه یه بار و دوبار ها. هینجور پیوسته و بی وقفه.

بهش می گم جات خالی با قطار رفته بودیم زیارت، می گه : «منُ که  اگه بکشن هم پامُ توی قطار نمی ذارم. آدم می خواد بره مسافرت، یه خورده بیشتر خرج میکنه، با یه چی میره که بهش خوش بگذره»

با خودم می گم: قبلا مردم واسه چیزایی که سوار می شدن، فخر می فروختن، الآن واسه چیزایی که سوار نمی شن هم فخر فروشی می کنن!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۵

می گفت:

من می دیدم هر وقت  روی آنتن بهش می گم جناب آقای فلانی، یه جوری می شه ها...

ولی دو ریالیم نمی افتاد که چرا...

آخر سر هم وقتی صبرش تموم شد، با واسطه پیغام فرستاد که من «آقای فلانی» نیستم، «آقای دکتر فلانی» هستم!
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۹

داشت همینجوری وسط مسجد،  پشت سر هم نماز می خوند.

دو نفر هم پشت سرش نشسته بودن و نگاهش می کردن...

اولی به دومی گفت: خوش به حال این جلویی... ببین چقدر خالصانه داره نماز می خونه.

دومی هم جواب داد: آره واقعاً خوش به حالش...

سرش رو برگردوند سمت اون دو نفر و گفت: کجای کارید؟ تازه روزه هم هستم!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۵

این خاله قِزی رو یادتونه توی سریال خونه به دوش؟

یه مادربزرگ داشتم کپی برابر اصلش...

همچین پاک و ساده و بی آلایش و رک.

همیشه می گفت:

به مالت نناز که به یک شب بنده...

به حسنت نناز که به یک تب بنده...

واقعاً ها! به چیمون می نازیم و فخر می فروشیم...

اصلاً آدمیزاد رو چه به فخر فروختن؟!

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۲