دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عقل» ثبت شده است

بعضی از حدیث ها اونقدر ساده و روان و همه فهم هستن که احتیاجی به ترجمه و توضیح ندارن.

از امام اولمون روایت شده که فرمود:

العاقِل، یَطلُبُ الکَمال؛

وَ الجاهِل،  یَطلُبُ المال!

**

گاهی وقتا، چیزی رو نداریم،  ولی نمی دونیم که اونُ نداریم.

اما گاهی وقتا چیزی رو نداریم،  و می دونیم که  اون چیزُ نداریم.

یکی از مراحل کمال، همین رسیدن  از اون حالت اول به این حالت دومه.

از امام اولمون و امیر اهل ایمان روایت شده که فرمود:

یکی  از نشانه های  کمال و فراوانى فضل آدمى ، آگاهى او از نقصان و نداشته های خویش است .

**

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۰۶

آدما، سه دسته  هستن:

دسته ی اول، اونایی هستن  که عاقلن. خدا این آدما رو توی کتابش به اسم «اولو الالباب» صدا زده. البته یه جاهایی هم بهشون گفته قومی که تفکر می کنن، قومی که تعقل می کنن. از اسم های دیگه ی این گروه توی قرآن، «اولو الابصار» و صاحبان چشم و دله.

این از دسته ی اول.

دسته ی دوم آدما، آدمای نیمه عاقل هستن.   با اینکه نیمی از وجود این آدما رو جهل گرفته، ولی همیشه نیمه ی عاقل این آدما بهشون کمک می کنه از نظرات آدمای دسته ی اول استفاده کنن و خودشونُ نجات بدن.

خدا، توی قرآن،  از بین همه ی خصوصیات این دسته، گوش شنوا و پند پذیر این آدم ها رو  تحسین کرده.  گوشی که به حرف آدم های عاقل، همه جوره بدهکاره.

اینم از دسته ی دوم.

اما دسته ی سوم آدما،‌ اونایی هستن که قرآن اسمشون ُ گذاشته دار و دسته ی سفهاء.  ویژگی این گروه اونه که نه خودشون اهل تفکر و تعقل و درایت و اندیشه هستن، نه گوشی دارن که به حرف حق و اهل درایت، بدهکار باشه.

اینا هممون هایی هستن که به قول آیه های قرآن،  دل هاشون مهر و موم  شده و بر گوش و چشم شون پرده های ضخیم غفلت  قرار گرفته...   

البته خدا هیچ  کسی رو بدون عقل خلق نکرده، ولی بعضی ها نه به عقل خودشون کاری دارن، نه به عقل عاقل ها  و نه به عقل نیمه عاقل ها!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۶

هر نوزادی، وقتی پا به این دنیا می ذاره، صندوقچه ی دانسته ی هاش، خالی خالیه.

ولی کم کم با کمک هوش و حواسی که خدا بهش داده، چیزهایی یاد می گیره و قدم به قدم از ایستگاه جهل مرکب، دور می شه.

مثلاً از هشت ماهگی به بعد، هر نوزادی یاد می گیره  وقتی چیزی از جلوی چشم دور می شه باز هم وجود داره و نابود نمی شه. رفته رفته، بچه ها، عاقل تر و بالغ تر می شن و چیزهای مهم تری یاد می گیرن. مثلاً یاد می گیرن ممکنه چیزی هیچ وقت دیده نشه و به چشم نیاد، ولی وجود داشته باشه. اما آدم هایی هم هستن یه جاهایی نمی خوان دست از بچگی شون بردارن و عاقل تر بشن. مثل بنی اسرائیل که مدام از پیامبرشون تقاضای دیدن خدا رو داشتن.  خدا، از زبان حضرت موسی اسم این دست درخواست ها رو جهالت گذاشته.

 

«و بنى اسرائیل را از آن دریا عبور دادیم ، پس بر مردمى گذر کردند که به بت هایى که داشتند روى آورده بودند و به بزرگداشت آنها مى پرداختند . گفتند : اى موسى ، براى ما نیز معبودى قرار ده همان گونه که براى آنان معبودانى قابل رؤیت است . موسى گفت : بى تردید شما مردمى هستید که نادانى مى کنید .   به یقین راهى که آنان در آن قرار دارند نابود است و عباداتى که به جاى آورده اند تباه و بى ثمر است.»

{اعراف،  138 و 139}

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۱۵

بعضی از عدد ها زوج هستن و بعضی از عدد ها فرد.

بعضی از عدد ها اول هستن و بعضی های دیگه کلی مقسوم علیه دارن...

خلاصه شکی نیست که هر عددی خاصیتی داره.

ولی فکر نمی کنم هیچ آدم عاقلی قبول کنه که یکی از خاصیت های اعداد، نحس بودن اون ها باشه.

مثال همین عدد سیزده که این همه اسمش بد در رفته.

شما دقت  کنید ببینید کجا قرار گرفته؟

بین دوازده و چاهارده. یعنی بین دو تا عدد خوش یمن.

انصافاً یه عدد، این ورش 12 باشه و اون ورش 14، اون وقت خودش نحس باشه؟

انصافاً همچین چیزی به عقل جور در میاد؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۸

بعضی از اونایی که خیلی ادعای زرنگیشون می شه، فکر می کنن راه و چاه اینجور زرنگ بازی ها رو فقط خودشون بلد هستن.

فکر می کنن عقل و هوش بقیه، به همچین دوز و کلک هایی قد نمی ده.

برای همینم هست که اینقدر از خودشون و زرنگ بازی هاشون خوششون میاد. آخه فکر می کنن خیلی نابغه و اینشتین هستن. در حالی که اینطوری نیست.

خیلی از اون دوز و کلک ها رو خیلی های دیگه هم بلدن.  ولی یه نیروی بازدارنده توی وجودشون هست که اجازه نمی ده دور اینجور کارا برن....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۴

وقتی می ری دستی دستی نصف حقوق ماهانه خودت رو می دی  تا  چیزی بخری که  با فرض خوش سلیقه بودنت، غیر از قشنگی پشت ویترین، هیچ فایده دیگه ای نداره؛

وقتی می ری با اقساط بیست و چهار ماهه و با هشت تا ضامن، رایانه ای می خری که  شش ماه دیگه نصفه قیمته و تا آخر عمرش هم نود درصد امکاناتش، بی استفاده می مونه،

وقتی یه لباس رو فقط برای یه مهمونی دو ساعته می خری

وقتی عادت داری گوشی همراهت رو سال به سال عوض کنی و پول بی زبون مملکت رو که از بدشانسی دست تو افتاده می ریزی به جیب اجانب،

همه این ها یعنی اینکه هنوز مونده تا مطابق سیره عقلا رفتار کنی...

یعنی، دکتر و مهندس و دانشجو هم که باشی، هنوز مونده تا عقلت به اندازه بقال سر کوچه و دست فروش کنار خیابون بزرگ بشه...

حالا افلاطون شدن و  اینا، پیشکش!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۴۰

کسی که از سوسک حموم می ترسه و  با دیدنش، اول یه جیغ بنفش می کشه و بعد ترسون و لرزون پا به فرار می ذاره،  هیچ دلیل موجهی برای ترس خودش نداره.

یعنی اگه بشینه با خودش فکر کنه، نمی تونه هیچ توجیه عاقلانه ای برای ترس خودش پیدا کنه.

سوسک، نه هفت تیر داره، نه تا حالا آدمخواری کرده، نه زورش به آدمیزاد می رسه. تازه با یه ضربه دمپایی حموم هم کشته می شه...

ترس از سوسک، یه نمونه از ترسای موهومیه که  علم و پیشرفت و تکنولوژی و  اینترنت و دانش هوا و فضا، نه تنها نتونسته نابودش کنه، بلکه توی عصر ما بیشتر هم شده.

یعنی من بعید می دونم که  خانم  های غار نشین  و اولیه به عنوان اجداد خانم های عصر ما، چیزی به اسم ترس از سوسک توی وجودشون بوده باشه.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۰

دو جور ترس داریم.

یه دسته از ترس ها هستن که دلیلشون  جهل و بی سوادیه.

مثلاً  آدمای اولیه، از صدای رعد و برق می ترسیدن، چون نمی دونستن چیه.

فکر می کردن رعد و برق،  نشونه خشم خدایان و اینجور چیزاست.

یا فرضاً خورشید گرفتگی که پیش می اومد، تمام تن و بدنشون می لرزید که یعنی چه اتفاقی داره می افته.

شاید توی نگاه اول، به نظر برسه که تاریخ مصرف اینجور ترسا با پیشرفت علم و تکنولوژی بیشتر شده، ولی واقعیت اینه که خیر. بیشتر شده که کمتر نشده...

 

یه دسته از ترسا، ترسای از سر آگاهیه.

مثلاً یه بچه دو ساله، مث شیر ژیان می ره سراغ پریز برق و میخ رو فرو می کنه داخلش.

هیچ ترسی هم از این کارش به دل راه نمی ده.

ولی من و شمایی که عقلمون به رابطه میخ و پریز برق قد می ده، عمراً جرأت همچین کاری رو داشته باشیم.

مثبت ترین   و بهترین نوع ترس، همین ترسای از روی علم و تجربه و سواد و عقله.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۴۰

یه حدیث سه کلمه ای از امام اولمون هست که تکلیف خیلی  از شک های روزمره ی ما رو  مشخص کرده.

امام و مراد و راهنمامون فرموده: «الشَّکُّ ثَمَرَةُ الجَهلِ »

یعنی شک، میوه ی درخت جهله.

جهل هم دو جوره. یه جهل داریم که نقطه ی مقابلش می شه دانایی.

یه جهل هم داریم که نقطه ی مقابلش می شه عقل.

پس علت خیلی از  شک و تردید ها اینه که یا با زندگی عالمانه فاصله داریم، یا با زندگی عاقلانه!


آدمای بد بین و اهل سوء ظن،  مشکلشون اینه که عاقلانه رفتار نمی کنن.

آدم عاقل، از بین همه ی احتمالاتی که  به ذهنش خطور می کنه، فقط برای احتمالات  عقلانی ارزش قائل می شه.

یعنی چی؟

یعنی  فرضاً،   همیشه یک در چند   صد میلیارد احتمال داره که امروز صبح یه شهاب آسمانی بخوره وسط محل کار ما.  ولی هیچ آدم عاقلی به خاطر همچین احتمالی، از محل کارش مرخصی نمی گیره و توی خونه نمی مونه.

سوء ظن و شکی که خیلی ها نسبت به همسر و همکاراشون دارن برای اهمیت دادن به احتمال های ضعیفی از این دسته.

مثلاً احتمال اینکه دوست ده ساله ی ما قصد سوئی نسبت به ما داشته باشه خیلی ضعیفه. ولی آدم بد بین،  به همین احتمال غیر عقلانی اهمیت می ده و زندگی رو به کام خودش و بقیه زهر می کنه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۱:۴۶