دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عصبانیت» ثبت شده است

ظرفیت بالا، باعث می شه تا آدم،‌ به جای اینکه از بقیه متأثر بشه، روی اون ها تأثیر بگذاره.

مثلاً یه ظرف کوچیک آب،  چون ظرفیتش پایینه، اگه یه قطره خون بیفته توش، همه اش نجس می شه.

ولی  برکه، همون یه قطره خون رو هم در خودش حل می کنه تا پاک بشه.

آدم های با ظرفیت هم همینجوری هستن.

به جای اینکه عصبانیت بقیه روشون تأثیر بذاره،  با خونسردی شون آتیش بقیه رو هم خاموش می کنن.

**

نقش بازی کردن همیشه هم کار بدی نیست.

مخصوصاً اگه آدم دلش با نقشی که می خواد بازی کنه، هماهنگ باشه.

یه وقتایی هست که بخوایم و نخوایم، ظرف تحملمون در حال سر رفتنه.

اینجور وقتا  با اینکه طاقتمون طاق شده، ولی خوبه که ادای آدمای پر طاقت رو در بیاریم و نقش بازی کنیم.

جاتون خالی به یه حدیث از حضرت علی رسیده بودم که می گفت:

« حتی اگه بردبار نیستی، خودتُ به بردباری بزن! »

نقش بازی کردن همیشه هم کار بدی نیست.

خیلی از هنرپیشه ها از نقشی که بازی کردن، تأثیر گرفتن.

**

 

هر کسی بتونه یه گیاه دارویی یه یکی از عرقیات گیاهی رو معرفی کنه که جزء  خواصش تقویت اعصاب نباشه، من بهش جایزه می دم.

درسته که آلودگی هوا و سر و صدا و  زندگی صنعتی آدم رو بی حوصله و  کم طاقت و کم تحمل می کنه،‌ ولی  میشه با گل گاو زبون و عرق بهار نارنج و  اُستُخُدّوس و دم کرده ی چارگل به جنگ  این چیزا رفت.

تازه این داروهای گیاهی علاوه بر تمدد اعصاب، به صورت اشانتیون، یه سری خواص دیگه هم داره.

**

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۵۱

بعضیا هستن  که انگار توی خونشون، ضد جوش ریخته شده.  یعنی حتی اگه وسط دیدن سریال مورد علاقه شون برق خونه شون بره، حتی اگه تیمشون سه هیچ ببازه،  یا حتی اگه وسط یه گفتگوی ملو درام، اعتبار موبایلشون تموم بشه، جوش نمیارن.

عوضش بعضیای دیگه هستن  که اعصابشون عین این نقاشی های سبک کوبیسم خط خطیه.  همون هایی که حتی یه مورچه یا یه پشه، یا حتی تیک تیک ساعت می تونه روی اعصابشون رژه بره.  گرون شدن پراید که دیگه جای خود دارد!

**

بعضیا  آستانه ی تحملشون پایینه. درست بر خلاف بعضیای دیگه  که آستانه ی تحملشون بالاست.  بعضیام هستن که  اصلاً چیزی به اسم آستانه ی تحمل ندارن.  شما جزء کدومشونی؟

یه عده هستن که برای  عالم  و آدم، ‌سنگ صبورن.   یعنی میشه نشست و یه دل سیر براشون درد دل کرد.   عوضش بعضیای دیگه،‌ تحمل دو کلمه حرف حساب رو هم ندارن. 

بعضیا،‌یه وقتایی حوصله شون از دست خودشون هم سر می ره.  درست مثل ظرف  شیری که روی اجاق گاز مونده باشه و زیرش هم روشن باشه. 

شاعر می گه: «ای وای بر اجاقی کز یاد رفته باشد!‌«

**

اگه شما هم رفیق های پیامک بازی داشته باشید که هر جمله ی قشنگی رو  فوری به کل فک و فامیلشون پیامک می کنن،‌ احتمالاً تا امروز این پیامک به دست تون رسیده که می گه:

«دریا باش تا اگر سنگی به سمت تو پرتاب می شود

سنگ غرق شود

نه آنکه تو متلاطم شوی»

 

به جان شما، خود ما هم نمی دونیم این جمله ی حکیمانه مال کنفوسیوسه، یا مال دکتر شریعتی یا جزء نصیحت های کورش.  ولی هر کسی که این جمله رو گفته، گل گفته.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۴۸

بچه که بودم سر راه خونه مون، یه قسمت از راه، هیچ تیر چراغ برقی نداشت و خیلی تاریک بود.  همیشه غروب به بعد که از بازی و مدرسه و مسجد برمی گشتم  و می خواستم برم خونه، از اون تیکه راه تاریک می ترسیدم و وهم برم می داشت.

 معمولاً صبر می کردم یکی بیاد  و  اون تیکه راه رو همراهیم کنه.

تا اینکه یه روز یکی بهم گفت: «برای اینکه ترست بریزه، اون تیکه راه رو داد بزن و آواز بخون»

منم به حرفش عمل کردم و اتفاقاً جواب داد.

درسته که موقع آواز خوندن و داد زدن صدام یه کم می لرزید، ولی از ترسم کم می شد.

اینُ گفتم که بگم علت خیلی از داد و هوار ها و معرکه راه انداختن ها، ترسه، نه دل جرأت!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۱۱

یادمه چند وقت پیش فیلمی رو می دیدم از دو تا لشگر که برای جنگیدن مقابل هم صف آرایی کرده بودن.

فرمانده یکی از دو لشگر وقتی دید تعداد افرادش خیلی کمه و  در صورت درگیری حتماً شکست می خوره، یه فکری به ذهنش رسید.

اون دستور داد افرادش تا می تونن گرد و خاک به پا کنن.

جوری که چشم افراد سپاه مقابل هیچی رو نبینه. 

لشگریان هم همین کار رو کردن و فضا به شدت غبار آلود شد.

اما وقتی گرد و غبار ها یواش یواش فرو کش کرد، سپاه مقابل دیدن که حریفشون از همون فرصت کوتاه ا ستفاده کرده و پا بر فرار گذاشته!

این داستان رو تعریف کردم که بگم گرد و خاک کردن و داد و هوار بعضی از آدم ها هم دقیقاً با همین هدفه. 

کدوم هدف؟

فرار از رویارویی با منطق و واقعیت!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۹

اونایی که اهل شنیدن و خوندن تحلیل های سیاسی هستن، اصطلاح فرار به جلو رو خیلی می شنون.

فرار به جلو مال وقتیه که یکی یا نمی خواد به سؤالی جواب بده،  یا اصلاً جوابی نداره که بده.

برای فرار به جلو، شیوه های زیادی وجود داره که یکی از اون ها ، عصبانیت و داد و قاله.

وقتی یکی شروع به داد کشیدن و فریاد زدن می کنه، معمولاً بقیه میان تا آرومش کنن و نذارن از روی عصبانیت کاری انجام بده...

ولی در حین همین داد و فریاد ها و تلاش های بقیه برای آروم کردن فضای متشنج، چیزی که پاک از یاد همه می ره، سؤالیه که پرسیده شده بود و قرار بود جواب داده بشه!

میدونی چی می خوام بگم؟

می خوام بگم عصبانیت و خشم و داد و هوار، بیشتر از اونکه نشونه اقتدار باشه، نشونه ضعف و کم آوردنه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۰۸

می گن آدمی که در حال غرق شدنه، به هر خس و  خاشاکی چنگ می زنه تا زنده بمونه.

طبیعی هم هست.

چون این جان شیرینی که خدا به ما داده، اونقدر عزیز و دوست داشتنیه که برای حفظش آدم حاضره به هر راهی متوسل بشه.

حتی اگه اون راه، احتمال تأثیرش خیلی خیلی کم باشه.

به همین خاطر هم آدمی که در حال غرق شدنه، به هر خار و  خاشاکی چنگ می زنه تا زنده بمونه.

حالا کی گفته غرق شدن، حتما باید توی دریا و استخر و رودخونه اتفاق بیفته.

خیلی ها غرق می شن ، بدون اینکه اصلاً آبی برای غرق شدن وجود داشته باشه.

مثلاً بعضی ها رو دریای ترس و اقیانوس وحشته که غرق می کنه.

 

 

بعضی ها رو  عوض اینکه سواحل فلان دریا و آب فلان استخر غرق کنه، دریای ترس و اقیانوس وحشته که غرق می کنه.

توی این اقیانوس، دم دست ترین دستگیره ای که برای چنگ زدن وجود داره، خشم و عصبانیته.

پس اگه یه روزی، یه جایی، یکی رو دیدی که همینجور داره داد می زنه و دنیا رو روی سرش گذاشته، فکر نکن خیلی دل و جرأت داره.

اتفاقاً بر عکس...

احتمال  بده که از یه چیزی ترسیده و حالا داره با داد و فریاد، ترسش رو لا پوشانی می کنه!

داره لا پوشانی می کنه  و اصلاً هم حواسش نیست که خشم و داد و قال، دستگیره قابل اطمینانی نیست.

چون اگه بود، امام علی (علیه السلام)  در نصایح خودش نمی فرمود که:

زنهار از خشم!  زیرا آغاز آن دیوانگی و انجامش پشیمانی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۶