دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طرفداری از حق» ثبت شده است

روزی صد بار به بخت بد خودش لعنت می فرستاد که چرا شاهد معامله ای بوده که حالا اختلاف سر اون، دو طرفش رو به دادگاه کشونده.

خوب می دونست کلاف سر در گم اون پرونده رو فقط توضیحات  خودش باز میکنه... توضیحاتی که باید توی دادگاه و مقابل قاضی بیان می شدن...

البته این رو هم خوب می دونست که نتیجه اون توضیحات، شکست فامیلش توی اون پرونده ست...

 برای همین هم  ترجیح می داد جوری رفتار کنه که انگار شتری ندیده.

دلش نمی خواست وارد ماجرایی بشه که به خیال خودش، غیر دلخوری فامیل، چیزی برای اون نداشت...

ولی هر بار که می خواست خودش رو با توجیه «شتر ندیدن» راضی کنه، یادش می اومد که گاهی اوقات انکار واقعیت و ساکت موندن، با شهادت دروغ فرق زیادی نداره...

همین نکته، بیشتر آزارش می داد...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۶

تا حالا هزار بار شنیدم که اگه همه ی ماشین ها، توی لاین خودشون برونن و صبور باشن و  مدام لاین عوض نکنن، گره ترافیک زودتر باز می شه  و همه ماشینا زودتر به مقصدشون می رسن.

ولی ...

ولی بازم خیلیا به خاطر اینکه صد  پنجاه متر  از ماشینای دور و برشون جلوتر بیفتن، مدام لاین عوض می کنن  تا گره ی ترافیک کورتر بشه و  خودشون و بقیه دیرتر برسن.

ماجرای حق هم تقریباً یه چیزی شبیه همینه.

اگه همه ی آدمای دنیا تن به حق بدن، منافع همه شون تأمینه. ولی بعضیا به شوق منافع زودتر و بیشتر، دنبال ناحق می رن و منافع بقیه و  خودشونُ به خطر میندازن.

انسان، ذاتاً یه مقدار عجوله و با این عجله، کار دست خودش و بقیه می ده!



همه ی ماها به خاطر فطرت خدائیمون، حقُّ دوست داریم.

اما ماها، توی وجودمون یه علاقه دیگه هم داریم که اونم  خود خدا توی وجودمون تعبیه کرده.

اون علاقه ی دیگه، علاقه به خودمونه.

یعنی ما همونجوری که حق رو  دوست داریم،  خودمونُ هم دوست داریم.

امان از اون روز و ساعتی که یه آدم،‌ احساس کنه که بین علاقه ش به حق و علاقه ش به خودش،  تضاد وجود داره.

امان از اون وقتی که یه نفر احساس کنه مجبوره از بین این دو تا علاقه یکی رو انتخاب کنه!



تضاد و تعارض بین منافع شخصی و حق، از جنس سرابه.

یعنی توی باطل، برای هیچ آدمی،  هیچ نوع منفعت پایداری وجود نداره.

از همون روز اولی هم آدم  و حوا پاشونُ روی این کره ی خاکی گذاشتن، تا همین الآن،  هر آدمی که  به خاطر منافع خودش و بقیه پشت به حق  کرده بعداً پشیمون شده و دود این پشت کردن به حق،  دیر یا زود به چشمش رفته.

پشت کردن به حق، مث شنا کردن خلاف جهت رودخونه ست.

مث راه رفتن بر خلاف جهت پله های برقیه. اولش شاید سرگرم کننده باشه،‌ ولی دیر یا زود ما رو از نفس میندازه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۲

آدما ممکنه بعضیاشون از خرمالو خوششون بیاد و عاشق فصل نارنجی شدن خرمالوها باشن، عوضش بعضیای دیگه شون از شنیدن اسم خرمالو هم حالشون بد بشه.

آدما ممکنه بعضیاشون چای تلخ دوست داشته باشن، بعضیاشون چای شیرین، بعضیاشون هم  اصلاً چای دوست نداشته باشن.

ولی ...

ولی  فطرت همه ی آدما حقُّ دوست داره. 

حق، چای  و خرمالو  نیست که سلیقه ای باشه.

خدا وقتی داره ما رو توی کارخونه ی خلقت  خلق می کنه، به صورت پیش فرض، برای همه مون، جلوی گزینه ی حق، تیک دوست داشتن و خوش داشتن می زنه....

اینکه بعداً بعضیا حق گریز می شن دلایل دیگه ای داره که به وقتش باید با هم راجع بهش صحبت کنیم.



اونایی که از چای تلخ یا خرمالو  و کله پاچه خوششون نمیاد،  رازشونُ توی هفت تا پستو قایم نمی کنن.

خیلی صریح و بی پرده  به  دور و بری هاشون اعلام می کنن که از فلان چیز خوششون نمیاد.

ولی من خودم به شخصه  هیچ آدمی رو سراغ ندارم که جایی از تاریخ اعلام کرده باشه از حق بدش میاد و عاشق باطله.

حتی باطل ترین آدمای دنیا هم سعی می کنن خودشونُ طرفدار حق جا بزنن و  جوری وانمود کنن که فکر و کار و راه و رسمشون حقّه...

 این همه تظاهر به حق بودن و گندم نمایی و جو فروشی، یه دلیل خیلی واضح داره؛ اونم اینه که حق، چیز خوشایندیه و بین آدما مقبولیت داره....
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۰:۵۹

خیلی ها میگن حق تلخه، ولی همونا هم وقتی جایی احساس می کنن که حق شون پامال شده، برای احقاق حق خودشون دست و پا می زنن و تقلا می کنن. وقتی هم که به حقشون می رسن،  کامشون یکی از شیرین ترین و خواستنی  ترین طعم های دنیا رو تجربه می کنه.

پس حق، همیشه هم تلخ نیست...

مخصوصاً وقتایی که به جانب ما باشه!



حتی توی یه تصادف رانندگی هم، حق یه وقتایی به جانب ماست، یه وقتایی به جانب طرف مقابل.

توی بحثای خانوادگی و سیاسی و اجتماعی هم حق یه وقتایی به جانب ماست، یه وقتایی به جانب اونی که داریم باهاش بحث می کنیم.

وقتی با یکی سر حساب و کتاب مالی، اختلاف حساب داریم، ممکنه حق به جانب ما باشه یا یه جانب اونی که باهاش اختلاف حساب داریم.

اینکه توی تصادف و بحث و اختلاف حساب حق به جانب ما باشه یا نباشه، زیاد مهم نیست.

مهم اینه که وقتی فهمیدیم حق به جانب ما نیست، ما جانب حق باشیم و   از اون به بعدش دنبال ناحقُ نگیریم!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۰:۵۵

درسته که می گن حرف باد هواست.

بازم درسته که میگن دو صد گفته چون نیم کردار نیست و  به قول سعدی به عمل کار برآید.

ولی حرفایی هم هستن که باد هوا نیستن و ازشون کار بر میاد!

مث حرف حق که یه وقتایی به زبون آوردنش از بلند کردن وزنه ی سیصد کیلویی سخت تره.

حرف حق با حرفای عادی فرق می کنه.

حرفای عادی نه کنتور می زنه، نه هزینه ای داره، ولی یه وقتایی به زبون آوردن حرف حق باعث می شه تا خیلی ها از دست آدم برنجن.

ولی رنجیدن و قهر کردن بقیه در برابر اونایی که  جونشونُ سر گفتن حرف حق گذاشتن کف دستشون هیچی نیست.

برای همینم هست که احادیث اسم حق گویی رو گذاشتن بالاترین جهاد.

جهاد، فقط با شمشیر و اسلحه ی کلاشینکف نیست. یه وقتایی با زبون  و قلمه.

با حق گویی و نوشتن از حق.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۴ ، ۰۸:۳۹

خدا، هزار و یه اسم داره، یکیش هم حقّه.

اصلاً از یه زاویه ای، حق چیزی غیر از خود خدا نیست.

وقتی هم که می گیم حق با فلانیه، یعنی خدا باهاشه.

وقتی هم که گفته می شه فلانی با حقه، یعنی با خداست.

کسی که با خدا باشه، خدا هم با اونه و کسی که خدا باهاش باشه، شکست ناپذیره.

این شکست ناپذیری به خاطر همراهی خداست. خدایی که یکی از هزار و یه اسمش عزیزه.

عزیز یعنی شکست ناپذیر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۴ ، ۰۸:۳۷