دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صداقت» ثبت شده است

یکی از جاهایی که مدام از گزینه های روی میز آدم سؤال می کنن، شب خواستگاریه.

- خب به سلامتی، آقا پسرتون چی کاره هستن؟

 - مدرک تحصیلیشون چیه؟

- خونه و ماشین هم دارن؟

- موجودی حساب بانکی شون چقدره؟

- موهاشون مال خودشونه یا کاشتن؟

- گواهینامه شون مال ماشینه یا موتور؟

- بچه که بودن، همه ی واکسناشونُ زدن؟ 

- دندوناشون سالمه یا کرم خورده ست؟!

 البته تجربه ثابت کرده که در شب خواستگاری، علاوه بر چایی و گل و شیرینی، مهم ترین گزینه ای که باید روی میز هر دو تا طرف ماجرا باشه، صداقته. دندون کرم خورده رو می شه فردای بله برون رفت پر کرد، ولی با بی صداقتی نمی شه کاری کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۶

امام رضا، یکی از نام های زیباش، صابره. صابر، یعنی کسی که اهل صبره. کسی که به این سادگی ها بی تاب نمی شه.

کسی که اگه همه ی سختی های دنیا دست به یکی کرده باشن تا اونُ از پا در بیارن، سختی ها رو تاب میاره. کسی که زبونش، وقت و بی وقت به گله گذاری باز نمی شه. طاقتمونُ زیاد کنیم تا یه کم شبیه اماممون بشیم.

 

یکی از القاب امام ما، صدّیقه. صدیق، کسیه که حرف و قلب و عملش با هم یکی باشن، هر سه تاشون هم راست.

ماها گاهی وقتا به زبون چیزی می گیم و به عمل راه دیگه ای می ریم. گاهی وقتا حرف و عملمون قشنگه و نیت دلمون نازیبا.

صدیق، کسیه که رفتار و گفتار و پندارش، راست باشه و درست. صدیق ها و صدیقه ها، اگه قولی می دن به قولشون عمل می کنن. اگه ادعای دوستی دارن، ادعاشون تعارف نیست.

صدیق ها و صدیقه ها، نقاب نمی زنن، نقش بازی نمی کنن،  ادا در نمیارن، کسی رو گول نمی زنن، کلاه گذاشتن و کلاه برداشتن هم توی مرامشون نیست.

مایی که روزی صد بار رنگ عوض می کنیم، مایی که حرفامون عوض دو تا شدن بعضی وقتا صد تا می شه، مایی که بی تعارف، قبله مون سمت اومدن باده، نمی تونیم ادعای دنباله روی از امامی رو داشته باشیم که صدیق بوده. 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۳

یه ویژگی آدمای صادق و راستگو اینه که چون خودشون اهل دروغ گفتن نیستن، حرف بقیه رو هم  خیلی ساده و بدون تشریفات و با حسن ظن ازشون قبول می کنن.

 

آدمای  همیشه صادق و  همیشه راستگو، خودشون هم وقتی حرفی می زنن، دلیلی نمی بینن که برای اثبات راست بودن حرفشون مدرک و سند ارائه بدن و قسم بخورن.

 

ولی آدمی که راست و دروغ ُ درهم تحویل مخاطبش می ده،   هم خودش همیشه ی خدا به راست بودن حرفایی که می شنوه شک داره، هم احساس می کنه بقیه حرفاشُ باور نمی کنن.  برای همینم همیشه سعی می کنه برای اثبات راستگویی خودش، به آب و آتیش بزنه.

 

خدا اموات همه ی جمع حاضرُ رحمت کنه.

ما یه فامیل پیری داشتیم که  به بعضیا میگفت:

«یه بار گفتی، باور کردم

تکرار کردی، شک کردم

قسم  که خوردی، فهمیدم دروغ می گی!»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۱۴

سعدی خدا بیامرز اینجا نیست، خدای سعدی که اینجاست!

اون جناب نادره گفتار، واقعاً شتری ندیده بوده که گفت: «می توان قطع نظر کرد، شتر دیدی نه!»

ولی شمایی که هم شتر رو دیدی، هم بارش رو، هم جای پاش رو، واسه چی  همه چی رو انکار می کنی، بعدم تقصیر رو میندازی گردن سعدی!

انصاف هم انصافاً خوب چیزیه....

 

 البته  انکار داریم تا انکار ها!

مثلاً یه وقتی آدم خطایی از کسی می بینه و به روی خودش نمیاره.

اینم یه جور انکاره. ولی انکاری  که باید به نظر پاک و خطا پوش صاحبش هزار آفرین گفت.

ولی یه وقتایی یکی به یکی خوبی می کنه و اون یکی دومی، خوبی های یکی اولی رو منکر می شه...

دور از جون شما، به اینجور انکار ها می گن: «بی چشم و رویی»

اونجور که مادربزرگ خدابیامرز ما تعریف می کرد، در عالم حیوانات ظاهراً گربه بیش از سایرین اهل اینجور انکار هائیه...

 

 

مولانا می گه:

 یه روز یکی همون جناب شتری رو که سعدی ندیده بود، دید و ازش پرسید: «به سلامتی از کجا تشریف میاری؟»

شتر گفت: «از چیز دیگه....  خودت بگو ... اسم قشنگی هم داشت ها! ... آهان! از حمام گرم کوی تو!»

اون یارو هم یه نگاهی به سر زانوی  شتر انداخت  و  یاد گلگیر ماشین کارواش نرفته خودش افتاد  و گفت: « نمی گفتی هم از سر زانوهای قندیل بسته ت پیدا بود!»

 

کاش هر کی خربزه میخورد، مرد بود و پای لرزش هم می ایستاد...

کاش!

ولی ظاهراً فعلاً رسم بر اینه که موقع خربزه قاچ کردن و خوردنش، همه  سر سفره حاضر باشن، ولی موقع لرزش که می رسه، همه منکر همه چی بشن و بگن: «کی بود؟ کی بود؟ ما که نبودیم»

حالا خود این لرز  هم می تونه خیلی چیزها باشه...

از شکست یه تیم ورزشی  و فرو ریختن یه ساختمان چند طبقه بگیر تا  برکناری یه نفر که تا همین دیروز کاره ای بوده...

 

نه به بعضی از این مجله های زرد که نویسنده هاش، همینجوری از پیش خودشون با این و اون مصاحبه های خیالی ترتیب می دن، نه به بعضی از آدمایی که توی روز روشن با ده جا مصاحبه می کنن و هر چی دلشون می خواد میگن، ولی هنوز جوهر خودنویس خبرنگارها  خشک نشده، همون حرف ها رو تکذیب می کنن و منکر همه چی می شن...

 

خوب نیست!  نکنید این کار ها رو ....

 

 

آخه وقتی دم خروس به اون قشنگی پیدا ست و همه دارن تماشا می کنن، واسه چی بازم  بزرگراه صداقت رو کنار می ذاری و می زنی توی جاده خاکی انکار؟

اینقدر هم قسم حضرت عباس نخور...

ضمناً! کفاره اون قسم های قبلی رو هم یادت نره بدی

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۴ ، ۰۸:۰۰