دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شیطان» ثبت شده است

شیطون، درسته که به خاطر تکبر و خود بزرگ بینی به آدم سجده نکرد، ولی توی ماجرای سجده نکردن ابلیس، پای حسادت هم وسط بود.

حسادت، باعث می شه تا حسود حاضر به اعتراف خیلی چیزا نباشه.

سجده کردن شیطون هم یه جور اعتراف بود به برتر بودن آدم.

ولی ابلیس نسبت به همین برتر بودن آدم، حس حسادت داشت و نخواست که به همچین اعترافی تن در بده.

اگه خیلی ها، قبل از غدیر و بعد از غدیر  و  روز عاشورا و بعد از اون، مقابل امام زمانشون صف کشیدن، یه دلیلش همین حسادت بود.

اعتراف و سر خم کردن پیش پیامبر و امام، دل خالی از حسادت می خواد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۲۱

شیطون اگه اهل حسادت نبود،  می تونست دعا کنه تا خدا اونُ هم از مقام آدم بی نصیب نذاره.

درست عین ما که دعا می کنیم خدا ما رو توی  اجر شهدای کربلا و امام حسین شریک کنه.

ولی شیطون به جای این کار، تقلا کرد تا آدمُ  مث خودش کنه. برای همینم هست که هزاران ساله داره دست و پا میزنه برای از راه به در کردن ماها...

برای آدم حسود، نابود شدن خودش مهم نیست.  مهم به زمین زدن کسیه که نسبت بهش حس حسادت داره.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۱۸

اینکه خدا توی قرآن فرموده  منشأ وسواس، شیطونه، دلیل های زیادی داره.

یه دلیلش اینه که آدم وسواسی، کم کم خودبزرگ بین و خود رأی می شه.

شیطون چه جوری مقابل خدا  ایستاد و گفت: تو داری اشتباه می کنی، من از آدم بهترم.

آدم وسواسی هم همینجوری مقابل خدا، قد علم می کنه.

خدا و پیغمبر می گن: یه ظرف یا یه لباس رو اگه دو بار آب بکشی، پاک می شه.

ولی آدم وسواسی،  حرف خدا و پیغمبر رو قبول نداره و می گه: نه خیر! شما ها فکر می کنید که این پاک شده،‌ ولی من می دونم که هنوز پاک نشده!‌

«دعوتید به مطالعه ی کتاب شیطان شناسی»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۰

وقتی می گن عید فطر یاد صبح و هوای خنکش می افتم. یاد بادکنک و شربت خنک. یاد دست فروش هایی که بساطشونُ گله به گله خیابون گذاشتن و همه جور چیزی هم می شه بینشون پیدا کرد. از جا موبایلی و کیف لپ تاپ بگیر تا سفره و قابلمه... 

 عید فطر که می گن یاد قنوت می افتم . یاد و لله الحمد... یاد بندگی و اخلاص، یاد زمزمه های مردم و صف های بزرگ و منظم شون. یاد بچگی هام و اون جایزه ای که برای گرفتن اولین روزه هام عیدی گرفتم. 

وقتی می گن عید فطر، یاد اون دختر بچه ای می افتم که پارسال داشت از مادرش می پرسید: "حالا دیگه شیطونُ آزاد کردن؟"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۰:۴۶

درختای نازک و جوون، ممکنه با یه باد قوی تکون بخورن و کج بشن و ساقه شون شکسته بشه.

برای همینم ساقه ی نازک این درختا رو می بندن به یه چوب ضخیم و محکم تا در پناه اون چوب، به هر بادی نلرزن.

حکایت ما و شک و شبهه ها و  وسواس های فکری مون،‌ حکایت همون ساقه های نازک و  باد های قویه.

چاره ی کار ما هم اینه که پناه ببریم.  پناه ببریم به یه منبع قوی   و در پناهش خودمونُ از لرزش و لغزش  حفظ کنیم.

خدا توی آیه های قرآن می گه:  نمی خواد جای دیگه ای برید. بیاید پناه ببرید به خودم. از شر وسواس خناس، به خود من پناهنده بشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۳:۲۶

وسواس و وسوسه ی فکری، مشکلیه که خیلی وقتا، سراغ خیلی هامون میاد.

حالا برای بعضیا بیشتر، برای بعضیا کمتر.

اصولاً فکر و خیال، از اون چیزائیه که وقتی می خواد وارد خونه ی ذهن و دل آدم بشه، در نمی زنه و «یا الله» نمیگه  و اجازه نمی گیره. چه برسه به اینکه بخواد قبلش اطلاع بده که مثلاً فردا ظهر، قراره بنده به عنوان یه شک و شبهه ی تازه، به ذهن شما خطور کنم!

برای این مهمونای ناخونده و سر زده و بی اذن و اجازه، باید تصمیمات اساسی بگیریم، چون در غیر این صورت، اونا برامون اختیار داری می کنن و راجع به ماها، تصمیمات بنیادی و بنیان کن می گیرن!


 

اینجوری نیست که فقط وقتی توی مجلس عروسی نشستیم  و صدای ساز و آواز بلنده،  فکر و خیالات و شک و شبهه های مختلف به ذهنمون خطور کنه.

یه وقتایی ممکنه سر نماز، یا حتی موقع تلاوت قرآن هم وسواس فکری سراغمون بیاد و ذهنمونُ مشغول کنه.

می خوام بگم شیطون حتی از نماز خوندن و  قرآن خوندن ما هم حیا نمی کنه و بازم میاد و کار خودشُ می کنه.

برای همینم هست که خدا فرموده:  موقع خوندن قرآن، از شر شیطان رجیم به خود خدای قرآن پناه ببرید.  و برای همینه که موقع خوندن قرآن، باید قبل از «بسم الله»، یه «اعوذ بالله » هم بگیم.


«دعوتید به مطالعه ی کتاب شیطان شناسی»

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۳:۰۶

قلاب رو انداخته بودم داخل آب...

ماهی اولش داشت به طعمه بی اعتنایی می کرد. انگار که می دونست اون غذای خوشمزه با نخ محکمی که بهش وصله و سایه مردی که از بالای آْب پیداست، چه معنایی می ده...

حتم دارم همون موقع به من و خوابی که براش دیده بودم  هم خندیده بود.

ولی کم کم بوی طعمه بی قرارش کرد.

مدام نزدیک طعمه می شد و مکثی می کرد و دور می شد. از این به بعد معلوم بود که  فقط داره «نقش» ماهی های بی اعتنا رو بازی میکنه. و گر نه از همین بالا هم مشخص بود که همه فکر ماهی پیش طعمه  ست.

چند لحظه بعد، اومد و کنار طعمه ایستاد. ولی هنوز جرأت نوک زدن نداشت.  جرأتی که کم کم پیدا کرد. حتماً داشت با خودش می گفت: چند تا نوک کوچیک که منُ به قلاب نمی اندازه.

اما حتی خود من هم نفهمیدم چی شد که یهو طعمه و قلاب رو با هم به داخل دهانش برد.

مهم هم نبود که چه طور...

من فقط می خواستم شکارش کنم که حالا دیگه کرده بودم!

چه دست و پای بی حاصلی میزد، ماهی بی چاره!


«دعوتید به مطالعه ی کتاب شیطان شناسی»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۶:۴۵

خدا توی قرآن، لباسُ یکی از نعمت هایی می دونه که به ما جماعت بنی بشر ارزونی کرده.

یعنی وقتی داره نعمت ها و  نشون های بزرگیشُ یکی یکی اسم می بره،  پای لباسُ هم به عنوان یه نعمت به میون می کشه.

اینُ گفتم که یه وقت فکر نکنیم لباس،‌ از اختراعات و اکتشافات خود ماست.

آدم و حوا،‌ از همون روز اول خلقت، لباس داشتن و  جنس آدم با جنس غیر آدم از همین بابت فرق داشت.

 

اینُ دیگه همه مون می دونیم که شیطون، یا همون ابلیسِ پر از تدلیس، هر جوری  که بود، آدم و حوا رو گول زد و از بهشت انداخت بیرون.

ولی این تنها مصیبتی نبود که ابلیس سر  آدم و حوا آورد.

خدا توی سوره ی اعراف، خطاب به مایی که اسم مون شده بنی آدم،‌ فرموده:

بنی آدم! مراقب باشید  شیطون دیگه شماها رو گول نزنه، همونجوری که پدر و مادرتونُ‌ از بهشت بیرون کرد و لباسشونُ ازشون گرفت.

توی همین عبارت، کلی حرف وجود داره ها!

 

از آیه های قرآن می شه فهمید که شیطون چشم دیدن لباس داشتن ما آدما رو نداره.

برای همینم همیشه سعی می کنه برهنگی رو تشویق و ترویج کنه.

دست خودش هم نیست؛ حسوده دیگه.

چشم نداره ببینه ما آدما امتیازی به اسم لباس و پوشش داشته باشیم.

«دعوتید به مطالعه ی کتاب شیطان شناسی»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۱:۵۱