این شادی های تقلبی و زودگذر، اونقدر باعث بدنامی شادی و خنده و تفریح شدن که بعضیا معتقدن:
«در پس هر خنده آخر گریه ایست.»
نظر شما چیه؟ به نظر شما هم هیچ شادی و خنده ای وجود نداره که بعدش کار به گریه زاری نکشه.
من خودم به شدت معتقدم یه سری شادی های استاندارد و با کیفیت وجود دارن که فاقد هر گونه عوارض جانبی و بعدی هستن.
ولی در کنار این شادی های استاندارد، شادی های غیر استاندارد گریه آفرین هم داریم.
**
یادش به خیر ،ما توی محله مون یه بقال داشتیم که داده بود بالای سرش بنویسن:
«ای که در نسیه بری همچو گل خندانی / پس سبب چیست که در دادن آن گریانی»
کلاً شادی های نسیه، از اون شادی هائیه که آخر و عاقبت نداره. شادی باید از درون دل آدم بجوشه و شش دنگ سندش مال خودمون باشه.
بازیکنی که توی زمین بازی گل می زنه و به خاطر همین گل، صد میلیون می ره روی مبلغ قراردادش، شادیش مال خودشه.
ولی اون هواداری که بعد از گل از فرط شادی، صندلی های استادیومُ گاز میزنه، شادیش نسیه است. چون فصل بعد که همون بازیکن رفت توی یه تیم دیگه، با دیدن اون بازیکن فقط حرصش در میاد و دیگه از شادی قبلی خبری نیست که نیست.
**
راجع به زودگذر بودن شادی های حاصل از دود و دم، ترقه بازی، لایی کشی، ترکوندن و بالا انداختن انواع قرص و گرد و آمپول، به اندازه ی کافی توی رسانه ها صحبت شده.
من می خوام راجع به زودگذر بودن چند تا شادی دیگه صحبت کنم، البته به تفکیک گروه های سنی:
شادی زدن زنگ خونه ی مردم و فرار کردن. مخصوص گروه سنی الف تا جیم.
شادی گرفتن شماره ی خونه ی مردم و فوت کردن. مخصوص همه ی گروه های سنی.
شادی پرتاب ماش از لوله ی خودکار به سمت چش و چار بقیه. مخصوص محصلان ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان.
اینا همه اش جزء شادی های بی کیفیت و زودگذر و چینیه که الان بازارُ به تسخیر خودشون در آوردن. شما وقت خودتونُ برای اینجور شادی ها هزینه نکنید.
**