دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زناشویی» ثبت شده است

خدا توی قرآن، اسم همسرُ گذاشته لباس.

فرموده: هم شما  لباسی برای همسرتون هستید، هم همسرتون لباسی برای شماست.

توی این تشبیه، یه عالمه حرف هست.

هر کسی به اندازه ی فهم خودش می تونه از  چشمه ی پاک این تشبیه، نکته های زندگی صید کنه.

 

فایده ی لباس اینه که باعث زینت و قشنگ تر شدن صاحبش هم می شه.

وقتی خدا به ما گفته که باید لباس همسرمون باشیم،‌ یعنی باید وجود ما در کنار همسرمون باعث زینت و افتخار اون باشه، نه مایه شرمساری و سر افکندگیش.

عین لباسایی به که تن صاحبشون، زار می زنن!

 

اینکه به لباس می گن پوشش، به خاطر اینه که یکی از خاصیت های لباس عیب پوشیه.

وقتی هم خدا به زن و شوهر می گه که هر دو تا تون باید لباس طرف مقابل باشید، معنیش اینه که زن و شوهر باید برای هم پرده پوشی کنن و عیب و راز همُ نگه دارن.

لباسی که پوشش نباشه، لباس نیست.

همسری هم که عیب پوش و راز نگه دار نباشه، همسر نیست، دردسره!


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۱:۴۰

هر کسی با ازدواج ، دنبال نیمه گم شده خودشه .

آخه انسانیت چیزی فراتر از مرد بودن یا زن بودنه . 

به همین دلیل هم مرد با زن کامل می شه و هم زن با مرد .

کاملترین انسان هستی یعنی پیامبرمون  فرمود : ازدواج سنت منه ، هر کی از ازدواج رو گردون باشه از من نیست .

تا وقتی ازدواج نکردی از یه نیمه وجودت بی خبری ....  شاید ناراحت بشی ولی بذار بی پرده بگم : تا ازدواج نکردی ناقصی! 

اما وقتی کسی رو به عنوان شریک زندگی انتخاب می کنی ، باید بدونی از اون به بعد نیمی از یه وجود بزرگ تری ، پس باید "من" گفتن هات جای خودشُ به "ما" بده ...

 البته خانواده،‌حاصل کنار هم قرار گرفتن دو تا "من" نیست ؛

خانواده،‌ حاصل از بین رفتن دو تا "من" و شکل گرفتن یه "ما" ست. زن و شوهری که زیر یه سقف  زندگی می کنن،  باید ایمان داشته باشن که :

«ما یکی روحیم اندر دو بدن »


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۲:۲۹

خیلی ها فکر می کنن با  تشکیل خانواده همه مشکلاتشون حل می شه؛

به گمون بعضی ها هم  ازدواج آخر همه خوشی ها و  اول همه دردسر هاست؛

ولی به نظر من ، هر دو گروه در اشباهن ؛ ازدواج و تشکیل خانواده هم  یه مرحله از زندگیه که مثل سایر مراحل، سختی ها و آسونی هایی داره . این سختی ها و آسونی ها اونقدر به هم تنیده شدن که نمی شه اون ها رو از هم تفکیک کرد. در مسیر زندگی با هر سختی یه آسونی هم هست .  خدا توی قرآنش فرموده:

«ان مع العسر یسرا»

این یعنی: نه سختی ها،‌بعد از آسونی ها میان،‌ نه آسونی ها بعد از سختی ها!

سختی ها و آسونی ها،  با همن. عین دو تا شریک زندگی که هیچ وقت دست همُ رها نمی کنن و هر جا برن،‌ با هم می رن.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۲:۲۸

طلاق، عین قطع عضو  می مونه؛

احتمالاً آخرش جون سالم به در می‌بری، اما نگاه می کنی و می بینی یه چیزی از وجودت کم شده.

انگار که دیابتی باشی و از شدتِ بیماری، پات سیاه شده باشه و  دکترا، راهی جز این نداشته باشن که پاتُ  قطع کنند.

البته همونطور که می‌تونیم با رعایتِ چند توصیه‌ بهداشتی، دیابتی نشیم و پامونُ  داشته باشیم، می‌تونیم با رعایتِ چند  تا توصیه‌ بهداشتی هم، طلاق رسمی یا عاطفی نگیریم و شریکِ زندگیمون  داشته باشیم!

یعنی می تونیم کاری کنیم که هم اسم مون توی صفحه ی دوم شناسنامه  همسرمون باقی بمونه،‌ هم توی صفحه ی دلش...

صد البته که این دومی،‌ از اون اولی مهم تره...

  

 برای نرسیدن به تراژدی  تلخ طلاق عاطفی و چه بسا رسمی، بهتره که از همان اول درست انتخاب کنیم؛ 

قصه‌، همون  قصه ی خشتِ اول چون نهد معمار کجه،

شایدم قصه ی کبوتر با کبوتر، باز با باز.

منظورم اینه که  آخر و عاقبت خیلی چیزا، از همون اول معلومه.

 مثلاً اینکه دخترخانمی که روبروتون نشسته یا آقا پسری که خواستگاری‌تون اومده، خلق و  خو و روحیه اش با شما می‌خونه یا نه،

البته  فهمیدن جواب همچین سوالی، یه کم دقت و حوصله و تعقل می‌خواد، ولی فهمیدن آره یا نه ش، هوش اینشتین و محاسبات پیچیده ی کوانتومی لازم نداره.

پس از همون شب خواستگاری، احساساتی نشید و خیال‌پردازی هم نکنید.

به جاش خوب تعقل کنید تا پس فردا، پله های دادگاه خانواده و کلینیک مشاوره و روانشناسی رو بالا و پایین نرید!

بی رو دربایستی، آخر و عاقبت خیلی از احساساتی شدن ها و خیال پردازی ها، طلاق عاطفیه، شاید هم طلاق رسمی و محضری و شش دانگ!

 

 

از ما می شنوید،  اگه قصد زن گرفتن دارید سعی  کنید تا می تونید کم مهریه کنید؛  اگرم قصد شوهر گرفتن دارید باز سعی کنید مهریه تون خیلی بالا و لالیگایی نباشه.

اصلاً  دستاتونُ بیارید جلو  رادیو تا  آبِ پاکی را بریزیم روش:

 از ما گفتن!

مهریه‌های کلان، نه حاشیه‌ امنیت درست می‌کنه،

نه جلو چشم بقیه مدرسه‌سازی می‌کنه و «کلاس می‌سازه براتون! »

زن اگه مهر ُ بذاره اجرا، مرد «بالاخره» مهریه‌ زنُ با هر جون کندن و قرض و قوله ای که باشه جور می کنه و  می‌ده،‌ اما...

اما   بعد از دادن مهریه ی کلان، دلش نسبت به زنش یه ‌جوری می‌شه.

خود همین  «یه ‌جوری» شدنِ دل، باعث و بانی طلاق عاطفیه.

خدا نیاره  همچین «یه جوری» شدن هایی رو!

 

 

بی رودربایستی و خدا وکیلی!

تا همین الآن،  چند بار پیش اومده که صاف و پوست کنده و بی مقدمه و بی طمع،  به شریک زندگی‌تون بگید «دوستت دارم»؟

شنیدن این «دوستت دارم» ،  دل شریک زندگی رو همه جوره قرص میکنه.

 اصلاً  اونُ با سند قطعی شش دانگ منگوله دار، مالِ شما می‌کنه.

انصافاً چرا  یه وقتایی خسیس‌ می شید و  و به همسرتون نمی‌گید که دوستش دارید.

مگه احادیث نمی گن که  هر قدر ایمان کسی بالاتر بره، بیشتر به  همسرش محبت می‌کنه.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۵:۱۲

روابط خانوادگی موضوع بی اهمیتی نیست.

 خدا، توی خیلی از سوره های قرآن، به  همین موضوع پرداخته.

از سوره های بلندی مثل بقره و نساء و احزاب و نور بگیر، تا سوره های کوتاهی مثل مجادله و مُمُتحنه و طلاق.

می خوام بگم خدا، به موضوعی  پرداخته که شاید خیلی از آدما به اون اهمیت چندانی ندن. خدا به رابطه ی اهل خونه با هم اهمیت زیادی داده. جوری که انگار دور اسم خانواده رو  هاله ای از تقدس و حرمت، فرا گرفته باشه.

 

می گن حرمت صحن و سرای امامزاده رو، قبل از هر کسی، خادم اون امامزاده باید نگه داره.

حرمت خانواده رو هم ، قبل از بقیه و غریبه ها،  اهل همون خونه و خانواده باید حفظ کنن.

صد البته که حفظ همچین حرمتی،  به خیلی از چیزا بستگی داره.

مثلاً راز اهل خونه، نباید از چهار دیواری خونه بیرون بره. خونه  و خانواده ای که اهلش رازدار نیستن، خود به خود، بی حرمت می شه...

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۵:۰۷