دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دیدن» ثبت شده است

دو هزار و پونصد سال پیش ، ارسطو وقتی می خواست انسان رو تعریف کنه، گفت : انسان، حیوان ناطقه؛

این یعنی بچه های آدم،  از همون اول یه چیزی داشتن که بچه دایناسور ها و بچه ماموت ها نداشتن ، یه چیزی به اسم  قدرت گفت و گو ؛

همین قدرت گفت و گو ، باعث شده تا آدم ها برای حل اختلافاتشون به جای اینکه مثل ماموت ها و دایناسوره شاخ به شاخ و عاج به عاج بشن ، کنار هم بشینن و کارشون رو از طریق مذاکره و مصالحه پیش ببرن ؛

بعضی ها اسمش رو می ذارن قدرت جادویی ، ولی من می خوام از قدرت خدایی زبان حرف بزنم.

قدرت یه تیکه گوشت کوچیک چند ده ، نهایتش چند صد گرمی که می تونه بخندونه و اشک در بیاره و جفتش هم مطلوبه اگه برای خدا باشه؛

می تونه بترسونه و همه ترس ها را بکشه ؛ جفتش هم خوبه، اگه: برای  رضای خدا باشه ؛

می تونه هیجان زده ترین آدم ها رو سرد و آروم کنه و می تونه کسل ترین آفریده های خدا رو غرق هیجان کنه ؛ هر دو توانائیش هم ثواب داره اگه : در راه خدا باشه؛

می تونه محبت بیاره و می تونه خیلی از محبت ها رو بکشه، هیچ کدومش هم بد نیست، به شرطی که برای خدا باشه ؛

 باهاش میشه مار رو از سوراخ بیرون کشید،  به قول معروف ، باهاش : « توانی که پیلی به مویی کِشی!»

باهاش میشه شیطون ترین بچه ها رو خواب کرد و خواب ترین ملت ها رو بیدار؛

باهاش میشه خیلی کارها کرد ، میشه بهشتی شد و شرطش هم فقط اینه که :

«برای خدا باشه!»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۳۸

هر ابزاری یه کارویژه به خصوص داره ...

مثلا گوشی تلفن همراه برای برقراری تماس تلفنیه و دوربین عکاسی برای گرفت عکس .

حالا اگه گوشی تلفن همراه شما در کنار برقرای تماس ، عکس هم می گیره ، دیگه به این عمل دوم یعنی عکاسی کارویژه نمی گن ...

بهش می گن : کاربرد ...

کارویژه سوال ، همون رسیدن از ندونستن به مرز دانائیه، ولی  سوال هم  می تونه شبیه هر  چیز دیگه ای ، علاوه بر کارویژه ، کاربرد های دیگه ای هم داشته باشه ...

صد البته که این کارکرد ها می تونن صحیح یا ناصحیح باشن ...

مثلا شما  هم می تونی با گوشی همراهت عکس بگیری ، هم اینکه گردو بشکنی ...

قضاوت درباره اینکه کدومش صحیحه و کدومش ناصحیح با خود شما ...

سوال و پرسش هم  دقیقا همینجوریه ...

علاوه بر کارویژه مخصوصش ، کارکرد های دیگه ای هم داره ...

مثلا شما می دونی که همکارت  چند وقته که مریضه و از حال و احوالش هم کاملا معلومه که امروز حالش بهتره یا بدتر ...

اما بازم میری جلو و احوالش رو می پرسی ...

طبیعتا کاربرد این سوال که  «حال شما چطوره؟ »، رسیدن از نادانی به مرز دانایی نیست ، بلکه رعایت اصل ادب و احترامه ....

 

 

 

یکی از اون کاربرد های بسیار متدول سوال ، همانا خیط کردن و  خجالت زده کردن طرف مقابله ...

مثلا با اینکه می دونیم داداش طرف مقابل که ما دل کاملا پری ازش داریم  توی امتحان ورودی فلان دانشگاه هیچ موفقیتی کسب نکرده ، بازهم در جمع رو به خواهرش می کنیم  و می پرسیم :

«راستی  رتبه داداش شما  توی امتحان ورودی چند شد ؟»

قضاوت در باره صحیح یا نا صحیح بودن ، یه بهتره بگم اخلاقی یا غیر اخلاقی بودن این قسم از کارکرد های سوال با خودتون

 

 

 

از دیگر کاربرد های رایج سوال ، مچ گیریه .

بلا نسبت شما ، آدم هایی وجود دارن که برای خودشون یک رسالت تاریخی در موضوع   دروغ سنجی  و  مچ گیری از آدم های دور و برشون قائل هستن ...

صد البته که بهترین ابزاری که این افراد رو در ایفای همچین رسالتی  یاری می کنه ، سواله .

سوالاتی که  هم می تونن مستقیما از خود فرد و طی فرآیند کارآگاهانه سوال پیچ کردن پرسیده بشن ، هم این قابلیت رو دارن که بشه اونها رو  در پشت سر و از طریق آدم ها و منابع موثق دیگه پیگیری کرد...

تعیین اخلاقی یا غیر اخلاقی بودن این روش هم با خود شما.

 

 

 

 

یکی از کاربرد هایی که میشه برای سوال مطرح کرد ، باز کردن سر صحبته ...

مثلا دوست داری با یکی حرف بزنی ولی نمی دونی از کجا شروع کنی ، پس با اینکه خودت ساعت داری و اصلا هم به دونستن زمان نیازی نداری ، پا پیش میذاری و می پرسی :

«ببخشید ساعت چنده ؟ »

همین ساعت پرسیدن می تونه مقدمه ای باشه برای یه رابطه دوستانه که ممکنه سال های سول طول تداوم پیدا کنه ..

 

 

یکی دیگه از کاربرد های سوال  هم ، چیزیه که من اسمش رو می ذارم «دیپلماسی سوال».

با کمک این دیپلماسی میشه ظرف چند ثانیه یک بحث داغ دوستانه و یا خانوادگی رو به انحراف کشوند و یا  به یه بحث منحرف خاتمه داد ...

مثلا وارد جمع میشی و می بینی سفره پهنه و همه با کارد و چنگال غیبت افتادن به جون  گوشت برادر مرده شون ...

اینجور وقتا جا داره شما با اینکه می دونی نتیجه بازی فوتبال چی شده ، بازم بپرسی:

«راستی بازی چند چند شد ؟»

دور از جون شما، بعضی از دانشجو ها برای کاستن از حجم جزوه شب امتحانشون،  استادِ طرح همچین سوالاتی  هستن. سوالاتی که وقت کلاس رو می گیره و استاد رو از صرافت  درس دادن   و  جزوه گرفتن میندازه....

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۱۰

روز قیامت، خدا یه عده ای رو «کور» وار محشر می کنه.

اینا به نشونه اعتراض می گن:

خدایا! چرا ما رو کور محشور کردی. ما که توی دنیا نمره چشممون اتفاقاً خیلی قوی بود.  چشم پزشکی که می رفتیم تا اون سطر آخر  علامت های راست و چپ و بالا و پایین رو هم می دیدم. ما که نه لنز می زدیم، نه عینک. نه دور بین بودیم، نه نزدیک بین. آب مرواید و اینجور مسائل هم نداشتیم.

خدا بهشون می گه:

شما ها چشم داشتید، ولی باهاش نمی دیدید.  برای همینه که توی این دنیا، کور محشورتون کردم. کور، کسی نیست که چشم سَر نداره. کور، کسیه که چشم سِرّ و چشم دلش چیزی تماشا نمی کنه...س

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۰

خوب نگاه کردن، فقط به درد اختراع و اکتشاف و بهتر کردن زندگی این دنیا نمی خوره.

قرآن که بخونی می بینی خدا مرتب داره می گه: «نگاه کنید. دوباره کنید، خوب نگاه کنید. به دقت بنگرید»

اولاً همون نگاه دقیق به طبیعت، علاوه بر اینکه آدم رو  به مخترع و مکتشف و اینجور چیزا تبدیل می کنه، باعث می شه تا ایمانمون به خدا هم بیشتر بشه.

دیدن اون همه عظمت و قشنگی ما، اگه قشنگی و عظمت خدا رو به یادمون نیاره، عجیبه و جای تعجب داره.

 دوم اینکه، کی گفته فقط طبیعته که باید به دقت نگاهش کرد.

تاریخ و سرگذشت آدما و اقوام گذشته هم  حسابی ارزش دیدن و تماشا داره.

بعد از دیدن و تماشا هم نوبت درس گرفتن و عبرت آموزیه.

به قول  خاقانی شاعر:

هان ای دل عبرت بین، از دیده نظر کن ، هان

ایوان مداین را ، آیینه عبرت دان

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۰۹

یه بچه، یه بچه ی طفل معصوم،  وقتی از مادر به دنیا میاد، بی رو در بایستی، هیچی نمی دونه.

ولی همین بچه رو خدا سه تا چیز بهش داده که با اون  سه تا چیز، یواش یواش یه چیزایی دستش میاد و یه چیزایی یاد می گیره.

اون سه تا چیز چشم و گوش و قدرت فکر کردنه.

البته، تا چشم و گوش، نبینن و نشنون، قدرت فکر کردن به کار نمی افته.

یعنی قدرت فکر، درست مث کارخونه ای می مونه که  اگه چشم و گوش براش مواد اولیه درست و حسابی نفرستن، خط تولیدش می خوابه و باید درش رو تخته کرد.

 

ما ها،‌ توی  این قرن تکنولوژی و ارتباطات و علم  و سواد، جایی از زندگیمون نمونده که  راجع بهش اختراع و اکتشافی انجام نشده باشه.

همه اختراعات و اکتشافات هم،  اولش با یه  «مشاهده» و «نگاه از روی دقت» شروع می شن.

چه اون ارشمیدسی که سه هزار سال قبل از حموم بیرون زد و گفت «اورکا، اورکا»، چه مهندس هایی که الآن ماشین و موبایل و چیزای دیگه طراحی می کنن. کار همه این آقایون و خانم ها،  به خوب دیدن  بستگی داره.

می خوام بگم ما آدما، اگه پیشرفتی کردیم و  زندگیمون روز به روز راحت تر شده، به خاطر اینه که تونستیم با دقت نظر و نگاه موشکافانه، اسرار طبیعت رو یکی یکی رو کنیم.

اگه قرار بود  همه چی رو سرسری ببینیم، تا همین الآن باید توی غار بودیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۳