دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حق» ثبت شده است

وقتی حتی یه چهار راه و تقاطع ساده هم برای خودش کلی قوانین و مقررات داره، چه جور می شه که دنیای به این بزرگی، هستی به این عظمت، قانون و حساب و کتاب نداشته باشه.

هستی، قانون داره، قانونای خوبی هم داره.

یکی از قانون های هستی  اینه که توش، حق ، همیشه ی خدا، رو به بالندگی باشه.

درسته که یه وقتایی حق ظاهراً ضعیف می شه ولی ضعفش همیشگی نیست.

حق، مث خورشیدیه که شاید موقتاً پشت ابرای تیره ی باطل بره و نورش به چشم نیاد. ولی ابرای تیره مگه تا کی می تونن خورشیدُ لاپوشانی کنن؟!

بالاخره همه شون باید به احترام خورشید کنار برن!
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۱:۱۳

تا حالا هزار بار شنیدم که اگه همه ی ماشین ها، توی لاین خودشون برونن و صبور باشن و  مدام لاین عوض نکنن، گره ترافیک زودتر باز می شه  و همه ماشینا زودتر به مقصدشون می رسن.

ولی ...

ولی بازم خیلیا به خاطر اینکه صد  پنجاه متر  از ماشینای دور و برشون جلوتر بیفتن، مدام لاین عوض می کنن  تا گره ی ترافیک کورتر بشه و  خودشون و بقیه دیرتر برسن.

ماجرای حق هم تقریباً یه چیزی شبیه همینه.

اگه همه ی آدمای دنیا تن به حق بدن، منافع همه شون تأمینه. ولی بعضیا به شوق منافع زودتر و بیشتر، دنبال ناحق می رن و منافع بقیه و  خودشونُ به خطر میندازن.

انسان، ذاتاً یه مقدار عجوله و با این عجله، کار دست خودش و بقیه می ده!



همه ی ماها به خاطر فطرت خدائیمون، حقُّ دوست داریم.

اما ماها، توی وجودمون یه علاقه دیگه هم داریم که اونم  خود خدا توی وجودمون تعبیه کرده.

اون علاقه ی دیگه، علاقه به خودمونه.

یعنی ما همونجوری که حق رو  دوست داریم،  خودمونُ هم دوست داریم.

امان از اون روز و ساعتی که یه آدم،‌ احساس کنه که بین علاقه ش به حق و علاقه ش به خودش،  تضاد وجود داره.

امان از اون وقتی که یه نفر احساس کنه مجبوره از بین این دو تا علاقه یکی رو انتخاب کنه!



تضاد و تعارض بین منافع شخصی و حق، از جنس سرابه.

یعنی توی باطل، برای هیچ آدمی،  هیچ نوع منفعت پایداری وجود نداره.

از همون روز اولی هم آدم  و حوا پاشونُ روی این کره ی خاکی گذاشتن، تا همین الآن،  هر آدمی که  به خاطر منافع خودش و بقیه پشت به حق  کرده بعداً پشیمون شده و دود این پشت کردن به حق،  دیر یا زود به چشمش رفته.

پشت کردن به حق، مث شنا کردن خلاف جهت رودخونه ست.

مث راه رفتن بر خلاف جهت پله های برقیه. اولش شاید سرگرم کننده باشه،‌ ولی دیر یا زود ما رو از نفس میندازه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۲

آدما ممکنه بعضیاشون از خرمالو خوششون بیاد و عاشق فصل نارنجی شدن خرمالوها باشن، عوضش بعضیای دیگه شون از شنیدن اسم خرمالو هم حالشون بد بشه.

آدما ممکنه بعضیاشون چای تلخ دوست داشته باشن، بعضیاشون چای شیرین، بعضیاشون هم  اصلاً چای دوست نداشته باشن.

ولی ...

ولی  فطرت همه ی آدما حقُّ دوست داره. 

حق، چای  و خرمالو  نیست که سلیقه ای باشه.

خدا وقتی داره ما رو توی کارخونه ی خلقت  خلق می کنه، به صورت پیش فرض، برای همه مون، جلوی گزینه ی حق، تیک دوست داشتن و خوش داشتن می زنه....

اینکه بعداً بعضیا حق گریز می شن دلایل دیگه ای داره که به وقتش باید با هم راجع بهش صحبت کنیم.



اونایی که از چای تلخ یا خرمالو  و کله پاچه خوششون نمیاد،  رازشونُ توی هفت تا پستو قایم نمی کنن.

خیلی صریح و بی پرده  به  دور و بری هاشون اعلام می کنن که از فلان چیز خوششون نمیاد.

ولی من خودم به شخصه  هیچ آدمی رو سراغ ندارم که جایی از تاریخ اعلام کرده باشه از حق بدش میاد و عاشق باطله.

حتی باطل ترین آدمای دنیا هم سعی می کنن خودشونُ طرفدار حق جا بزنن و  جوری وانمود کنن که فکر و کار و راه و رسمشون حقّه...

 این همه تظاهر به حق بودن و گندم نمایی و جو فروشی، یه دلیل خیلی واضح داره؛ اونم اینه که حق، چیز خوشایندیه و بین آدما مقبولیت داره....
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۰:۵۹

حق مث یه رودخونه ی همیشه جاری می مونه.

این رودخونه، یه وقتا و جاهایی خیلی پر آب و عمیق و پر تلاطمه؛ جوری که هر چی بیفته توی مسیرش باشه رو با خودش می بره.

ولی یه وقتایی هم تبدیل به یه آب باریکه ی ضعیف می شه.

ولی مهم اینه که این رودخونه هیچ وقت خشک نشده و قرار هم نیست خشک بشه.

می خوام بگم حق، ممکنه بعضی وقتا ضعیف و نحیف بشه، ولی از بین نمی ره و نمی میره.

یادمون باشه حتی آب باریکه های ظاهراً ضعیف هم می تونن سنگای محکمی که سر راهشون باشه رو متلاشی کنن.  

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۴ ، ۱۰:۵۷

درسته که خیلی جاها، سکوت، مایه ی نجاته.

ولی اینجوری نیست که همیشه و همه جا با سکوت کردن و چیزی نگفتن  بشه نجات پیدا کرد.

روز قیامت، خدا خیلی ها رو به خاطر سکوتشونه که محاکمه می کنه.

جایی که سکوت باعث مظلومیت  حق و جون گرفتن ناحق بشه، نباید سکوت کرد.

مثلاً جایی که لازمه بریم و توی دادگاه نسبت به موضوعی شهادت بدیم...

توی همچین موقعیتی اگه سکوت کنیم، مسئولیم.

خدا، دو جای قرآن، توی دو تا آیه ی شبیه به هم فرموده:

به خاطر خدا، به حق و عدالت شهادت بدید. حتی اگه شهادت دادنتون به ضرر خودتون و پدر مادر و نزدیکانتون باشه...

احادیث هم می گن: حق رو بگید، حتی اگه به ضرر شخص خودتون باشه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۴ ، ۰۸:۴۲

خدا، هزار و یه اسم داره، یکیش هم حقّه.

اصلاً از یه زاویه ای، حق چیزی غیر از خود خدا نیست.

وقتی هم که می گیم حق با فلانیه، یعنی خدا باهاشه.

وقتی هم که گفته می شه فلانی با حقه، یعنی با خداست.

کسی که با خدا باشه، خدا هم با اونه و کسی که خدا باهاش باشه، شکست ناپذیره.

این شکست ناپذیری به خاطر همراهی خداست. خدایی که یکی از هزار و یه اسمش عزیزه.

عزیز یعنی شکست ناپذیر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۴ ، ۰۸:۳۷

«نا حق» و «باطل» از خودش موجودیت و حیاتی نداره.

می خواستم بگم  «نا حق» و «باطل»  عین انگلی می مونه که برای زنده موندن محتاج بدن میزبانه، ولی دیدم وضع «نا حق» و «باطل» خیلی خیلی بدتره.

اینجوری نیست که «نا حق»  برای زنده موندن محتاج چیز دیگه ای باشه، آخه ناحق اصلاً زنده نیست!

چیزی رو هم که زنده نباشه، با تنفس مصنوعی نمی شه به زور زنده نمایی کرد...

اینجور کارا فقط یکی دو روز جواب می ده و بعدش، همه می پذیرن که امیدی نیست...


ناحق، عین سرابه.

سراب، خبری بهش نیست ولی اینجور به نظر میاد که خیلی خبرا بهشه!

طبل توخالی که میگن یعنی همین نا حق.

ناحق و باطل، سر و صداش

زیاده، ولی هیچ حرفی برای گفتن نداره. ناحق فقط بلده بلند حرف بزنه.

به قول یکی: ناحق، حسابی حرف می زنه،‌ ولی حرف حسابی نمی زنه!

 

آیه های قرآن توی سوره ی رعد می گن:

ناحق عین کف روی آب و سیلاب می مونه.

کف روی سیلاب، هیچی نیست، ولی یه وقتایی بیشتر از خود آب و سیلابی که روش قرار  گرفته دیده می شه  و برو بیا داره.

«نا حق» و «باطل» هم عمرشون عین عمر کف، کوتاهه...

ضمناً اون چیزی که به مردم نفع می رسونه و تشنگی ها رو برطرف می کنه و مایه زندگی و آبادی میشه آبه، نه کف روی آب.

از باطل،  هیچی گیر هیچ کس نمیاد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۴ ، ۰۸:۳۴

روی جعبه های استکان و پارچ و لیوان،  نوشته:

«شکستنی»

هیچ کارخونه ای هم  پارچ و استکان هاشُ مقابل شکستن مشمول گارانتی نمی کنه.

پارچ و لیوان بلور، خاصیتش همین شکستنه. اگه امروز به زمین نخوره و نشکنه، فردا یا لبش می پره  یا می افته کف آشپزخونه و هزار تکه می شه.

می خوام بگم بعضی چیزا خاصیت شکستنی دارن، بعضی چیزا خاصیت اشتعال دارن، بعضی چیزا خاصیت فرار بودن دارن، «نا حق» و «باطل» هم خاصیت و سرنوشتش، «نابود شدنی» بودنشه...

کاریش هم نمی شه کرد!

خدا، اینجوری خواسته که شیشه شکستنی باشه، یخ آب شدنی باشه، باطل و ناحق هم نابود شدنی باشه....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۴ ، ۰۸:۲۹

خانمای خونه بهتر از من می دونن که فرش، یه چیزی داره به اسم «جهت خواب»

دستُ اگه در جهت خواب فرش روی فرش بکشیم، همه ی گره های فرش  همراهیمون می کنن.

اما اگه دست و جارو رو بر خلاف جهت خواب فرش روی فرش بکشیم، انگار تک تک گره های فرش با ما سر جنگ پیدا می کنن و می خوان سر راه ما رو سد کنن.

این نظام بزرگ و قشنگ و منظم هستی هم برای خودش یه جهت خواب داره. جهتی که اگه باهاش هم راستا بشیم، خدا همه ی هستی رو مأمور می کنه تا با ما راه بیان کمک مون کنن.

عوضش اگه بخوایم با اون جهت کلی مخافت کنیم، همه ی هستی رو با خودمون در مخالفت می بینیم.

جهت خواب فرش رنگارنگ هستی، راه و سمت و سوی حق و حقیقت و عدالته.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۴ ، ۰۸:۲۷