دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بنزین» ثبت شده است

کارت بانکی رو که هیچی موجودی نداره هی بذار توی دستگاه خودپرداز و  هی گزینه دریافت وجه رو فشار بده...

اگه یه ریال گیرت اومد!

کسی هم  که تا حالا مشکل هیشکی رو حل نکرده ولی توقع داره خدا گره از کارش باز کنه، حکایتش همینه...

گره بقیه رو باز کن تا گره هاتُ برات باز کنن ....



قتل عمد که نکرده!

احساسات و عفت عمومی رو هم جریحه دار نکرده...

فقط بنزین تموم کرده.

یادت باشه، تو هم مث اون ماشین داری، ماشین  تو هم مث اون باک داره، باک ماشین تو هم ممکنه یه روزی، یه جا، همینجوری خالی بشه و جا بمونی....

کمکش کن تا کمکت کنن ....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۴

کشور ما، از منابع فراوان انرژی برخوردار است. ما در صد سال گذشته همواره به عنوان یکی از صادر کننده‌ های اصلی نفت بوده ایم. ۱۰ درصد از منابع نفتی جهان و ۱۵ درصد از گاز جهان متعلق به ماست. توجه به همین آمارها، برخی را متقاعد کرده که برای خود محدودیتی در مصرف انرژی قائل نباشند. اگر شما هم چنین عقیده ای دارید، مخاطب خاص این نوشته شمائید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۵:۰۰

من تعجب می کنم...

تعجب می کنم از دست آدمایی که توی این وضعیت بی بنزینیب  و اون وضعیت ترافیک و آلودگی هوا، باز زورشون میاد از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنن...

چرا؟

چون به عقیده خودشون وقتی آدم خودش ماشین داره، واسه چی بره توی صف اتوبوس و مترو؟!

ولی همین افراد، با اینکه خدا یه زن یا شوهر خوب و نجیب قسمتشون کرده، باز جای دیگه ای دنبال خوشی می گردن. اصلاً  هم یاد یکی از بزرگ ترین دارایی هاشون که همون همسر خوب باشه، نیستن!

خب عزیز من!

همون صفا سیتی و دربند و درکه رو به جای اینکه با رفقا بری، با همسرت برو. مگه چی می شه؟!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۴

 

 

یکی از راه های شکل دادن به رابطه های جدید ، معارفه ست؛

توی یه مهمونی ، معمولا وظیفه معارفه میهمانانی که همدیگه رو نمی شناسن و همه فقط با میزبان آشنایی داره ، بر عهده خود میزبانه؛

میزبان وظیفه داره افراد حاضر در میهمانی رو به هم معرفی کنه و زمینه ساز آشنایی بیشتر اون ها با هم باشه؛

ولی امان از میزبان هایی که یادشون رفته یا اصلا نمی دونن در کنار آوردن بستنی و آجیل  برای مهمون ها ، همچین وظیفه ای هم دارن؛

 

 

یکی   دیگه از راه های پیدا کردن  دوست و جلب آشنایی مردم ، اینه که انسان خوش برخوردی باشی و  بتونی خیلی زود سر صحبت رو با بقیه باز کنی؛

مثلا توی مترو یا اتاق انتظار پزشک ، به جای اینکه در و دیوار رو نگاه کنی ، یا با گوشی همراهت بازی کنی ، سعی کنی دو کلمه با بغل دستی خودت حرف بزنی؛

البته این روش خیلی خوش بینانه ست  و درست مثل صعود تیم ملی به همه دوره های جام جهانی ، تا حدود  زیادی به اما و اگر ها  بستگی داره؛

مثلا اگر طرف مقابل هم بخواد با ما سر صحبت رو باز کنه  و اگر ما و اون بتونیم به یه موضوع خوب برای حرف زدن دست پیدا کنیم و اگر سر اون موضوع به تفاهمی برسیم و اگر این حرف زدن بتونه تا مدتی ادامه پیدا کنه ، اون وقت شاید زمینه ای باشه برای آشنایی بیشتر  و گفت و گو های بعدی؛

شاید بگی : پس این روش هم درست بشو نیست ، ولی من می گم :

اگه خدا بخواد همه اما و اگر ها شدنی هستن؛

 

خوبه بدونیم اسم یکی از بهترین، مطمئن ترین، و تضمینی ترین روش های دوست یابی هست : «خوب بودن»

 

آره! خوب بودن؛

خوب بودن باعث میشه همه دلشون بخواد با ما نسبتی ، هر چند دورا دور داشته باشن؛

خوب بودن باعث جاذبه میشه؛

یه قانون کلی میگه :

هر انسانی که احتیاج به کمک داره ، می تونه یه فرصت مناسب برای کسب یه آشنای جدید باشه؛

وقتی یکی کنار اتوبان بنزین تموم کرده ، یا ماشینش پنچر شده ، می تونیم برای کمک بهش توقف کنیم و یه آشنای جدید برای خودمون دست و پا کنیم؛

بازم میگم : برای پیدا کردن  دوستای جدید ، هیچ روشی بهتر از خوب بودن نیست؛

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۱۱

 

آدمیزاد، نه روح خالصه، نه جسم خالص.

عین آب که اکسیژن و ئیدروژنُ با هم داره،  ما هم جسم و روحمون در همه و سوا کردنی  نیست.

برای همینم وقتی می خوایم غذایی بخوریم، غذامون هم باید با  جسم ما سازگار باشه، هم با روح ما.

غذای تاریخ مصرف گذشته، اوضاع جسمی ما رو به هم می ریزه.

ولی لقمه ی حروم، صد تا استاندارد سختگیرانه و پروانه ی بهداشتی هم  که داشته باشه،

آخرش روحُ  مریض می کنه.

لقمه ی خوب، لقمه ایه که ظاهر و باطنش سالم و بی شبهه باشه.

 

آدمیزاده دیگه.

بر عکس بقیه ی  آفریده های خدا،‌ نازک نارنجی و ضعیفه.

خود خدا هم فرموده که آدمیزاد، مخلوق ضعیفیه.

یه چیزی می خوره، سردیش می کنه.

بعد برای درمان سردی، یه چیز دیگه می خوره، این دفعه همه ی تنش دون می زنه و گرمیش می کنه.

صفرا و سوداش هم  عین آب خوردن، بالا و پایین می شه.

خب طبیعیه که یه همچین مخلوق حساس و ضعیفی، باید بیشتر از اینا حواسش به خورد و خوراکش باشه.

تازه اینا که همه اش مال جسمه.

آدمیزاد یه روح نازک و شکستنی داره، صد برابر حساس تر از جسمش.

بازم طبیعیه که همچین روحی، صد برابر بیشتر  از جسم احتیاج به مراقبت و دقت داشته باشه.

 

 

ماشینُ اگه بنزین بدن سرب یورو 5 بریزی توش، یه جور کار می کنه، اگه بنزین بی کیفیت سرب دار به خوردش بدی، یه جور دیگه.

تازه اون ماشینه و غیر از یه مشت فولاد و لاستیک و شیشه، چیز دیگه ای نیست. ولی بازم بنزین با کیفیت و بی کیفیت براش فرق می کنه.

ولی  ما به جای فولاد و لاستیک و شیشه، از جنس پوست و استخونیم، پس قاعدتاً باید حساس تر و نحیف تر باشیم.

اون وقت چطور توقع داریم که پیش بدنمون، شیر با نوشابه ی گازدار هیچ فرقی نکنه.

یا سبزیجات فریز شده همون کاری رو توی بدنمون انجام بده که سبزیجات تازه انجام می دن.

ما ها چطور توقع داریم که با روغن جامد و  جوش شیرین و کالباس و  نمک  فراوان، صد سال از خدا عمر بگیریم؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۴ ، ۱۶:۱۳