آیه های قرآنُ که می خونیم می بینیم همیشه بشارت، قبل از انذار و هشدار اومده. اگر چه که تاکید قرآن بر انذار، بیش از بشارته.
توی کلام خدا، هیچ تقدم و تأخری بی حکمت نیست.
همیشه اولویتُ به تشویق و بشارت بدیم، بعد بریم سراغ هشدار و انذار.
اینجوری هشدارمون بهتر و بیشتر نتیجه می ده.
پیامبر ها علاوه بر اینکه نذیر بودن، بشیر هم بودن.
*
بعضیا هم هستن که هر چقدر بهشون راجع به مسأله هشدار بدیم، فایده ای نداره.
از نصیحت کردن و هشدار دادن به کسی که هشدار ما اونُ لجباز تر می کنه، دست برداریم.
همین توصیه رو خدا هم به پیامبر ما داشته.
*
یه خوبی هشدار اینه که حجتُ بر همه ی آدما تموم می کنه.
توی یه جاده اگه تابلوهای هشدار دهنده وجود نداشته باشه، همه می تونن تصادف خودشونُ گردن نبودن همین تابلو ها بندازن.
ولی وقتی یکی تابلو ها رو نادیده می گیره و تصادف می کنه، نباید کسی غیر از خودشُ سرزنش کنه.
خدا توی قرآن فرموده:
من می دونم که هشدار برای بعضیا هیچ فایده ای نداره. ولی بازم پیامبرهامُ سراغشون می فرستم که فردا نگن: کسی به ما نگفت. کسی سراغ ما نیومد. کسی به ما هشدار نداد.
*
خدا، چند جای قرآن، اسم همین کتاب آسمونی رو گذاشته کتاب انذار و هشدار.
فرموده: این کتاب نازل شده که وسیله ی انذار باشه.
چند جا هم به پیامبرش فرموده:
ما این کتابُ قبر تو نازل می کنیم که با آیه هاش، آدما رو انذار بدی.
دوران بعثت پیامبرهای الهی خاتمه پیدا کرده، ولی یه جلد از قرآن روی تاقچه ی خونه ی همون مون هست. همین یه جلد، حجت رو بر همه ی ما تموم می کنه.
*