بگفتا نه بر من که بر خود کند
يكشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۰۰ ق.ظ
«یکی بر سر شاخ بن می برید .»
دزدکی رفته بود توی باغ مردم و به خیال خودش می خواست ضرری به صاحب باغ بزنه .
بالای درخت روی یه شاخه نشسته بود و همون رو می برید .
اتفاقا صاحب باغ ، همون وقت از راه رسید . ولی به جای اینکه عصبانی بشه و دنبال طرف بذاره، فقط و فقط ایستاد و خندید .
«بگفتا نه بر من که بر خود کند .» صاحب باغ حق داشت . اون مرد بیشتر از اونکه به صاحب باغ ضرر بزنه داشت به خودش ضرر میزد وقتی چند ثانیه بعد قرار بود خودش زمین بخوره .
حکایت اون مرد ساده لوح حکایت همونهائیه که به فکر می کنن با بی احترامی کردن به بقییه به اون ها ضرر می زنن .
غافلن از اینکه دارن تیشه به ریشه خودشون می زنن و بی خبرن