خواهش و نیایش (13)
خدایا!
می خواستم بگم بازم روزای هفته، یکی یکی تموم شدن و نوبت جمعه شد.
یادم اومد این روزا نیستن که تموم می شن، این فرصت و عمر و سرمایه منه که داره تموم می شن....
قبل از من، شنبه ها و یکشنبه ها و جمعه ها، کارشون اومدن و رفتن بوده.
بعد از منم، شنبه ها و یکشنبه ها و جمعه ها،سر جاشون هستن.
این سهم و فرصت و حصه من از شنبه ها و جمعه هاست که داره مث برق و باد تموم می شه...
خدایا!
کمکم کن تا قدر سهم و حصه خودم رو بدونم.
کمکم کن تا هیچ کدوم از روزای عمرم، مث
روز قبلش، یا زبونم لال، بدتر از روز قبلش نباشه....
خدایا!
به زینت همه عبادت کننده ها، به آقای همه اون هایی سرشون به سجده ی برای تو آشناست، به چهارمین امام خودم و همه هستی قسمت می دم.
قسمت می دم که لذت حرف زدن با خودت رو ازم نگیری...
این آرامشی که توی حرف زدن با تو هست، هیچ جای دیگه ای نیست.
کمک کن تا گول مُسکّن های دروغی و موقتی رو نخورم و از این آرامش دور نشم.