خواهش و نیایش (8)
خدایا!
از کم کاری و کم فروشی، از تقلب و حقه زدن، از غل و غش و فریب دادن، به تو پناه میارم.
تویی که از همه کم کاری ها و کم فروشی ها و تقلب ها و خیانت ها با خبری و هیچ کدومش رو بی جواب نمی ذاری...
خدایا! از لقمه ناپاکی که می خواد منُ بد عاقبت کنه، به خودت پناه می برم.
هر
وقت قراره با دستم همچین لقمه ای رو به دهان ببرم، خودت روی دستم بزن!
خدایا!
هم خودم می دونم، هم خودت می دونی.
هر دومون خوب می دونیم که چوب خط من، پیش تو پر پره.
هر دومون خوب می دونیم که من نه حرف هام حرفه،نه قول هام!
ولی این بار نمی خوام تنهایی سر حرف رو باهات باز کنم.
این بار می خوام کسایی رو واسطه کنم که می دونم واسطه کردنشون جواب میده.
امروز می خوام قسمت می دم به همون هایی که پیش تو آبرودارن.
می خوام محمد و آل محمد واسطه کنم. می دونم که به احترام اون ها هم که شده، راهم می دی!
می دونم که جواب رد نمی شنوم و به در بسته نمی خورم.
خدایا!
غیر از تو به هر چی که دل بستم، دلمُ شکست.
غیر از تو به هر چیزی که دلمُ خوش کردم، بعد از یه مدت حالمُ ناخوش کرد.
فقط تویی که همیشه رفیقی.
فقط تویی که همیشه برای من و حرفام وقت و حوصله داری.
فقط تویی که برای من سر تا پا چشم و گوشی و حالمُ درک می کنی...
بین من و یاد پر از مهر و آرامشت، فاصله ننداز..