یه بنده خدایی می گفت:
چند سال قبل، هر چی آرزو داشتم، از سر بیکاری، نوشتم توی یه دفتر.
ماه پیش که خیلی اتفاقی رفتم سراغ همون دفتر، دیدم خیلی از چیزایی که الآن دارم و برام عادی شدن، یه زمانی جزء آرزوهام بودن.
همون بنده خدا می گفت:
آدم باید آرزوهاشُ یه جایی یادداشت کنه و هر چند وقت یه بار بهش سر بزنه. چون اینجوری دیگه یادش نمی ره بعضی از چیزایی که الان داره، یه زمانی جزء رویاهاش بودن.
اینجوری، آدم قدر داشته هاشُ بیشتر می دونه.