تا شب کنکور، اضطراب خود کنکور رو داریم، ولی از ثانیه اولی که پامون رو از جلسه بیرون می ذاریم، اضطراب روز اعلام نتایج رو پیدا می کنیم.
بعد از اعلام نتایج هم اضطراب انتخاب رشته رو داریم. بعدش هم همینجور این ترس ها و اضطراب ها جای خودشون رو به ترس های تازه می دن....
ولی هیچ اضطرابی موندنی نیست. آخه زمان توقف نداره و مدام آینده های ما رو تبدیل به حال ساده و گذشته کامل می کنه.
حتی ترس از مرگ هم همیشگی نیست. مثلاً همین الآن هیچ مرده ای نیست که از مرگ بترسه.اگر چه که بودن زنده هایی که توی همون زنده بودن هم از مرگ ترسی نداشتن.
مولانا می گفت :
از جمادی مُردم و نامی شدم / وز نما مُردم به حیوان سرزدم
مُردم از حیوانی و آدم شدم / پس چه ترسم؟ کی ز مردن کم شدم؟