دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کاسبی» ثبت شده است

یه استاد پیر داشتیم که لابه لای خاطر هاش می گفت:

وقتی بچه بودم، بقال محل همیشه ازم می خواست حتماً اول صبح برم مغازه ش و ازش یه چیزی بخرم.

می گفت: صبح علی الطلوع، از تو که دشت بگیرم، تا آخر شب همینجور مشتریه که میاد توی مغازه م...

ولی وای به اون روزی که تو نیای و  سر صبح، این نیم سیر پنیر رو از من نخری...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۰۱:۰۹

آدم کیف می‌کند مستعمره این آدم‌های خوشخو باشد و فقط صادرات آنها را وارد زندگی‌اش کند.

وقتی از بین این همه رستوران می‌کوبی و می‌روی یک جای خاص، دلیل دارد .

حتما برای این است که آن آشپز، غذا که می‌پزد، وقتی آماده شد رویش خُلق خوش رنده می‌کند،

 

 وقتی از بین این همه عطاری می‌روی یک عطاری خاص، بی دلیل نیست.

شاید دلیلش این باشد که آن عطار برایت گل بابونه و عناب که می‌پیچد، چهارتا پر خوشخویی هم می‌گذارد،

دلیل دیگرش این است که خدا، این طور دلش خواسته که روزی آدم های خوش اخلاق را زیاد کند.

وقتی از بین این همه قصابی ، می روی یک قصابی خاص،  حتماً حکمتی پشت سرش هست.

حکمتش شاید این باشد که اگر همه ی گوشت های آن قصاب  را با ذره‌بین زیر و رو کنی رگ  و پیی از بدخویی تویش نمی‌بینی،

حکمت دیگرش این است  که خدا،  به دل آدم های خوش اخلاق خاصیت مغناطیسی داده.

آدم های  خوش اخلاق بقیه را همه جور جذب خودشان می کنند!

 

وقتی  از بین این همه گل فروشی  راهت را مستقیماً  کج می کنی سمت یک گل فروشی خاص ، یعنی یک چیزی تو را به سمت خودش کشیده که رفته ای آنجا.

حتی اگر راهش دور باشد.

حتی اگر هنرش، هنری تر از بقیه نباشد.

گل فروش دوست داشتنی‌ تو، همان کسی است که همیشه ی خدا، چند تا شاخه خوشخویی معطر می‌گذارد لای دسته گلت.

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۷:۲۰