دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیاده روی» ثبت شده است

 از رسول خدا روایت شده که فرمود:

هر کس چهل روز خود را براى خدا خالص کند چشمه‏ هاى حکمت از قلب او بر زبانش جارى مى ‏شود.

حافظ  هم می گه:

سحرگه رهروى در سرزمینى               همى گفت این معما با قرینى

 

که اى صوفى شراب آنگه شود صاف              که در شیشه بماند اربعینى

یعنی شراب، وقتی صاف و زلال می شه که چهل روز در شیشه ، دست نخورده باقی بمونه.

تا حالا با خودت فکر کردی که چه رازی توی این عدد چهل وجود داره؟

چرا ما امروز باید برای امام حسین اربعین بگیریم و چرا اهل بیت امام، بعد از چهل روز دوباره وارد کربلا می شن؟

من همینقدر می دونم که چهل، عدد کماله و میقات موسی با خداوند هم چهل روز طول کشید.

شاید عزاداری عاشورا تا اربعین هم برای خودش یه جور «چله» باشه.

 عرفا می گن چله داری، خیلی گره ها رو باز می کنه و خیلی پرده ها از مقابل چشم بر می داره...

باید  صبر کنیم و ببینیم قراره چه پرده هایی برامون کنار بره.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۴ ، ۱۷:۳۴

شهر مکه، شهر بزرگی نیست. حداقل آن گونه که ما از بزرگ، تهران و شهرهای ابرشهری عالم را مراد می کنیم، بزرگ نیست. مکه خیلی که باشد می شود یکی دو منطقه ی تهران!

هر ساله موسم حج در حدود دومیلیون زائر ، سفید پوش و شیک، در مکه جمع می شوند، می آیند و می روند، می گردند و مروه را تا صفا، صفا می کنند! همین دو میلیون و اندی با هم به عرفات می روند، وقوف می کنند اصطلاحا! شب را می مانند و بعد مشعر و آخر سر منا….

دو میلیون در چند روز ناقابل همه ی شهر را پر می کنند و آداب به جا می آورند. شهری که چندان بزرگ نیست ؛

همین دو میلیون و اندیِ هر ساله، مکه را یک‌پارچه هتل کرده؛ هتل های غولی که آسمان مکه را خراش داده اند. تا چشم کار می کند هتل است.دو میلیون و اندی زائر با تمام امکانات و لباس های شیک سفید.

مکه شهر کوچکی است، نهایتش می شود یکی دو منطقه ی تهران بزرگ!

کربلا همان یکی دو منطقه هم نیست به جهت مساحت!

شهری کوچک با یک مرکز اصلی، همه چیز در کربلا دور حرمین شکل گرفته است و در طواف به دور آن… شاید این بارز‌ترین شباهت میان کربلا و مکه باشد!

در کربلا همه ی  چیزها  رو به سوی حرمین دارند.

تا چندی قبل که صدام حکومت می کرد، خبری نبود! یعنی نمی شد. چهل سالی بود که نمی‌شد.

آن قدر که جوان‌‌های آن سال‌ها پیری خود را هم پشت سرگذاشته بودند و بر دلشان مانده بود داغ این نشدن! جوان های این سال‌ها هم هیچ خاطره ای نداشتند از آن‌چه در داستان ها برایشان می گفتند. آخرِ خفقان بود آن  چهل سال….

صدام که با خفت برداشته شد،  کنارهمه ی مناقشات سیاسی و دعواهای جنگ، چیزی آرام آرام میان مردم عراق پیچید.  چیزی سینه به سینه، چیزی به اسم  زیارت اربعین.

بعد از رفتن صدام، محرم  که آمد،  عراق بعد از چهل سالی دوباره سیاه پوش شد.  بعد از عاشورا،  همه  ی چشم ها، چشم انتظار اربعین بودند.  چشم انتظار زیارت باشکوه اربعین، چشم انتظار تجلی  یکی از پنج علامت شیعه؛

از آن سال به بعد،  همه دست به دست هم داده اند تا زیارت اربعین را سال به سال با شکوه تر از سال قبل برگزار کنند.   نتیجه اینکه امسال  بزرگ ترین گرد هم آیی انسانی بشر،  در طول تاریخ، در کربلا رقم می خورد.

آن هم در شهری کوچک. شهری که حتی به اندازه ی یکی دو منطقه ی تهران هم نیست!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۴ ، ۱۷:۳۱