یکی از مهم ترین اتفاقات تاریخ
تشیع، تحمیل ولایت عهدی توسط مأمون بر امام
رضاست.
این اتفاق، اونقدر مهمه که می
شه تاریخ خلافت عباسی رو به دو دوره ی قبل،
و بعد از جریان ولایت عهدی تقسیم کرد.
ماجرای ولایت عهدی، هم برای
خلافت عباسی و هم برای مذهب تشیع، نتایج
مهمی رو در بر داشت.
فراموش نکنیم که پدر بزرگوار
حضرت رضا، امام کاظم (ع)، سال های سال، در
شرایط زندان و بازداشت به سر برد و رابطه
ی شیعیان و شاگردان حضرت، با ایشون به
حداقل رسید. باقی شیعیان و علویان هم شرایطی
بهتر از شرایط امام کاظم نداشتن. بسیاری
از اون ها به شهادت رسیدن و بسیاری دیگه،
در مناطق دور دست، فراری بودن.
در چنین شرایطی، مأمون عباسی
هم پایه های حکومت خودشُ سست می دید.
یکی به دلیل اختلافات داخلی
طایفه ی بنی عباس، به ویژه پس از درگیری
های خونین میان او و برادرش مأمون
یکی هم به دلیل شورش هایی
که در سر تا سر قلمرو بنی عباس سر بر آورده
بود.
یکی هم به دلیل بدبینی افکار
عمومی و علمای دینی نسبت به حکومت بنی عباس.
بنابر این مامون، تنها با هدف
دام بخشیدن به سلطه ی بنی عباس بود که امام
رو مجبور به پذیرش ولایتعهدی کرد.
اما امام، به اهدافی بلندتر
فکر می کرد و موفق شد در دوران ولایت
عهدی در جهت این اهداف بلند نظرانه، گام
برداره. تبدیل شدن ایران به پایگاهی برای
رشد تشیع، یکی از اهداف امام بود که به گواهی
تاریخ، به خوبی محقق شد.