چیه؟ چته؟!
خودمونیم ها! به قول مادر بزرگم، در رو
کندی و فرق سر گذاشتی!
دارم حال و روز این روزات رو نقد می
کنم. این روزا که سر هر مساله کوچیکی قهر میکنی.
نکنه به قهر کردن معتاد شدی؟ چی؟ واژه
معتاد رو نمی پسندی؟ خب باشه...
نکنه قهر کردن عادتت شده. عادتی که نه
تو از اون دست بر می داری، نه اون دست از سر تو بر می داره...
حالا یه چیزی!
می دونستی بزرگ ترین عبادت، ترک
عادته؟! مثلاً ترک همین عادت به قهر کردن، خودش می تونه بزرگ ترین عبادت باشه.
یه چیز دیگه هم می خواستم بگم. چی بود؟
آهان! می دونستی پیامبر به ابوذر
چی فرمود:
فرمود: قهر کردن مانع قبولی
عبادت های آدم میشه!
البته...
گاهی وقتها دست خودت نیست؛ یعنی بدون
اینکه بخوای قهر میکنی...
گاهی بدون اینکه فکر کنی قهر میکنی...
گاهی اگه چیزی دلخواهت نباشه قهر میکنی
و اونقدر به قهرت ادامه می دی تا درونت آروم بشه. حالا فرقی نمیکنه به اون چیزی
که میخواستی رسیده باشی یا نه.
مهم اینه که یک جوری مخالفت خودت
را اعلام کنی.
اینا رو گفتم که بگم قهر به خودی خودش
یه ابزار طبیعیه، اما ....
اما به شرطی که در حد طبیعی و منطقی
باشه...
یادت باشه پیامبر اکرم فرموده:
«قـهـر کـردن بیش از سه روز روانیست.
پس اگر آن ها که با هم قهرند، با هم رو به رو شدند و یکى ازآن دو سلام کرد و
دیـگرى جواب سلامش راداد، هر دو در ثواب شریک هستند، ولى اگرجوابش را نداد، آن که
سلام کرده از گناه مبراست و دیگرى گنهکار است .»