اولین برکت میزبانی هزار ساله ی سرزمین ما از حضرت رضا، همین مذهب محبتیه که ما مردم ایران به خانواده ی پیامبر داریم.
ایرانی، چه شیعه باشه، چه سنّی، محب و عاشق اهل بیت پیامبره.
از بین همه ی اقوام ایرانی، ترکمن ها رو شاهد مثال حرف خودم میارم. مردمی که حضرت رضا رو «قِزِل امام»، یعنی امام طلایی صدا می کنن و ارادتشون به امام، از جنس طلای نابه.
اهل انصاف و حق بینی اگه باشیم، آب بارون و نون و نمک سفره مونُ هم مدیون حضرت رضاییم.
این درست، ولی یادمون باشه که ما، حتی وحدت سرزمینی خودمونُ هم مدیون امام رضاییم.
بعد از هزار سال تاریخ پر از تلاطم و شورش و یورش، بعد از اومدن و رفتن همه ی سلسله ها، اون نخ تسبیحی که ایرانُ یکپارچه نگه داشته، نقطه ی اشتراکی به اسم عشق به اهل بیته.
عشقی که میون اهل بیت، بیشتر از همه، باعث و بانی اون، حضرت رضا ست.
امروز، اگه ایران، هنوز ایرانه، به برکت امام رئوفه.
حضور کوتاه امام هشتم در ایران، فرصتی بود تا حضرتش دست به تأسیس دانشکده بزنه.
اطراف امام رو در شهر طوس بیش از سیصد شاگرد مشتاق گرفته بودن و از حضرتش درس یاد می گرفتن.
بعد از شهادت امام، فعالیت این حوزه ی درسی ادامه پیدا کرد و به مرور سال ها، رونق بیشتری گرفت.
می خوام بگم امام، خراسان بزرگ رو از قطب سیاسی و نظامی، به قطب فکری و فرهنگی و علمی تبدیل کرد.
قطبی که تا امروز دانشمندان و بزرگان زیادی رو به ایران و دنیا هدیه داده.
میزبانی خراسان از مرقد حضرت رضا باعث شد تا وقف، به عنوان سرمایه ای اجتماعی، به سنت ریشه داری تو ایران تبدیل بشه.
دوازده قرنه که موقوفه های رضوی، توی بیشتر شهرها و روستاهای کشورمون، منشأ آثار خیرن.
اگه حضرت رضا به ایران نیومده بود، از این موقوفات و آثار خیر اون ها هم خبری نمی شد.