دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مسافرت» ثبت شده است

اولین برکت میزبانی هزار ساله ی سرزمین ما از حضرت رضا، همین مذهب محبتیه که ما مردم ایران به خانواده ی پیامبر داریم.

ایرانی، چه شیعه باشه، چه سنّی، محب و عاشق اهل بیت پیامبره.

از بین همه ی اقوام ایرانی، ترکمن ها رو شاهد مثال حرف خودم میارم. مردمی که  حضرت رضا رو «قِزِل امام»، یعنی امام طلایی صدا می کنن و ارادتشون به امام،‌ از جنس طلای نابه.



 اهل انصاف و حق بینی اگه باشیم،  آب بارون و نون و نمک سفره مونُ هم مدیون حضرت رضاییم.

این درست، ولی یادمون باشه که ما، حتی وحدت سرزمینی خودمونُ هم مدیون امام رضاییم.

بعد از هزار سال تاریخ پر از تلاطم و شورش و یورش، بعد از اومدن و رفتن  همه ی سلسله ها، اون نخ تسبیحی که  ایرانُ یکپارچه نگه داشته، نقطه ی اشتراکی به اسم عشق به اهل بیته.

عشقی که میون اهل بیت، بیشتر از همه،‌ باعث و بانی اون، حضرت رضا ست.

امروز، اگه ایران،‌ هنوز ایرانه، به برکت امام رئوفه.



حضور کوتاه امام هشتم در ایران، فرصتی بود تا حضرتش دست به تأسیس دانشکده بزنه.

اطراف امام رو در شهر طوس بیش از سیصد شاگرد مشتاق گرفته بودن و از حضرتش درس یاد می گرفتن.

بعد از شهادت امام، فعالیت این حوزه ی درسی ادامه پیدا کرد و به مرور  سال ها، رونق بیشتری گرفت.

می خوام بگم امام، خراسان بزرگ رو از قطب سیاسی و نظامی، به قطب فکری و فرهنگی و علمی تبدیل کرد.

قطبی که تا امروز دانشمندان  و بزرگان زیادی رو به ایران و دنیا هدیه داده.




میزبانی خراسان از مرقد حضرت رضا باعث شد تا وقف، به عنوان سرمایه ای اجتماعی، به سنت ریشه داری تو ایران تبدیل بشه.

دوازده قرنه که موقوفه های رضوی،‌ توی بیشتر شهرها و روستاهای کشورمون، منشأ آثار خیرن.

اگه حضرت رضا به ایران نیومده بود، از این موقوفات و آثار خیر اون ها هم خبری نمی شد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۲۰

عروس داداش شوهرش رفته زیارت، بعد طرف ناراحته که چرا بی خداحافظی رفته.  خب اون بنده خدا اگه می خواست از همه خداحافظی کنه باید از یه سال قبل مرخصی می گرفت برای اینکه وقت داشته باشه و از همه خدا حافظی کنه...

تازه، بعضی ها هستن که از عروس داداش شوهرشون  توقع سوغاتی هم دارن.  اینجاست که واقعاً و از ته دل باید گفت: فک و فامیله داریم؟! والّا به خدا!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۵

می خوایم یه کم راجع به روزی، البته از نوع پاک و تر و تمیز و حلالش صحبت کنیم.

لقمه حلال، اولین فرقی که با لقمه غیر حلال و مسأله دار داره،  اینه که روزی و لقمه حلال برکت داره.

از کمِ چیز با برکت، کار زیادی بر میاد  ولی از زیاد مال بی برکت هم کاری بر نمیاد.

بعضی ها، با یه حقوق ساده کارمندی، دخترشونُ میفرستن خونه بخت،  پسرشونُ داماد می کنن، خودشون و حاج خانم هم  دو سالی یه بار  میرن مکه ای ، کربلایی، زیارتی، سیاحتی....

ولی بعضی ها، موقع  شمردم صفرای جلوی موجودی حساب بانکی شون ، چشم آدم گیج می ره، ولی خودشون هنوز  که هنوزه حاجی نشدن.

بعضی ها، توی خونه 45 متریشون سالی یکی دو بار مهمونی  می دن، روضه می خونن، ختم انعام می گیرن.

ولی بعضی های دیگه خونه شون مث قصر می مونه، ولی  هنوز عَلَم امام حسین اونجا سوار نشده.

فرق مال حلال و غیر حلال به این چیزاست.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۵

 

 

یه وقت فکر نکنی داشتن یه آشنای خوب ، فقط به درد روزایی می خوره که  سرگردون پله های اداره هستی؛

داشتن یه آشنا، هر چند که این آشنایی خیلی خیلی مختصر  و باواسطه هم باشه ، توی یه شهر و دیار غریب ، بعضی وقتا از یه گنج هم با ارزش تره؛

مخصوصا زمانی که مسافر هستی و توی اون شهر به نحوی گرفتار شدی؛

حالا یا بنزین نداری ، یا ماشینت خراب شده ، یا اینکه هیچ پولی برات باقی نمونده؛

اینجور وقتا به جای اینکه بری وسط اتوبوس و ساعت  و حلقه نامزدیت رو به حراج بذاری ، می تونی بری خونه همون آشنا؛

همون آشنایی که ممکنه نسبتش با تو ، چند تا واسطه و زانویی هم اون وسطا بخوره؛

مثلا : دوست پسر عمه هم کلاسی همسرت!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۳۲

ماشینت وسط جاده یه عیبی پیدا می کنه،  نه خودت بلدی درستش کنی، نه تا ده کیلومتر جلوتر تعمیرگاه و تعمیرکاری پیدا می شه.

تصمیم می گیری اون ده کیلومتر رو خیلی نرم و یواش با ماشین کنار بیای و  زیاد با فشار دادن پدال گاز بهش فشار نیاری.

توی جاده ای که همه حدا اقل سرعتشون صد به بالاست، شما خط کناری رو می گیری و اون ده کیلومتر رو با سرعت سی کیلومتر بر ساعت، نرم و یواش و لاک پشتی طی می کنی.

«مدارا»  یه معنیش همینه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۵:۳۰

 بازم به عید دیگه. بازم عیدی دادن و عیدی گرفتن. خوش به حال مون. ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ‌‌‌

 بازم شیرینی، بازم کیک یزدی، بازم شکلات و تافی، بازم شربت زعفرون و بهار نارنج و بیدمشک و آبلیمو و آلبالو. بازم آب هندونه ی خنک، وسط این روزای داغ، به به!

 بازم مهمونی دادن و مهونی گرفتن. بازم سفره ی ناهار، بازم روبوسی.

 بازم مسافرت؛ شرق نشد، غرب؛ جاده ی چالوس نشد جاده ی هراز؛ شمال نشد، جنوب؛



امروز، بعد از سی روز، دوباره توی خونه هامون بوی خوش قرمه و قیمه پیچیده.

 امروز، بعد از سی روز روزه داری، می تونیم یه بار دیگه سر سفره  ناهار، دور هم بشینیم و به روی هم  لبخند بزنیم.

 امروز، صبح زود، سجاده هامونُ زیر بغل گرفتیم و راه افتادیم  سمت نماز عید.  بین راه، زیر لب الله اکبر می گفتیم و   از خدا تشکر می کردیم. به خاطر مهمون نوازیش، به خاطر بنده نوازیش، به خاطر این عید قشنگ.

 امروز، با هر دستی که نشونه ی قنوت، مقابل صورت گرفتیم، کلی عیدی گرفتیم. اونم از کی! از خدا!

 امروز روز عیدی گرفتن و عیدی دادنه. روز تبریک گفتن و  تبریک شنیدن. روز خندیدن و  خندوندن. روز مهمونی گرفتن و مهمونی رفتن.


سلام به اونایی که امروز، مسافرن. روزتون خوش و سفرتون بی خطر.

سلام به اونایی که امروز، مهمون دارن. خسته نباشید و مهمونی تون  آبرومند!

سلام به اونایی که امروز، جایی مهمونی دعوتن. دیر نکنید یه وقتایی .

سلام به اونایی که امروز شادن. شادی تون  واقعی و همیشگی و با دوام.

سلام به اونایی که  هیچی نشده دلشون برای ماه رمضون تنگ شده. ایشالا توشه ای که از ماه رمضون امسال برداشتید،  تا همیشه باهاتون بمونه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۰:۵۲