یکی از راه های شکل دادن به رابطه های جدید ، معارفه ست؛
توی یه مهمونی ، معمولا وظیفه معارفه میهمانانی که همدیگه رو نمی شناسن و همه فقط با میزبان آشنایی داره ، بر عهده خود میزبانه؛
میزبان وظیفه داره افراد حاضر در میهمانی رو به هم معرفی کنه و زمینه ساز آشنایی بیشتر اون ها با هم باشه؛
ولی امان از میزبان هایی که یادشون رفته یا اصلا نمی دونن در کنار آوردن بستنی و آجیل برای مهمون ها ، همچین وظیفه ای هم دارن؛
یکی دیگه از راه های پیدا کردن دوست و جلب آشنایی مردم ، اینه که انسان خوش برخوردی باشی و بتونی خیلی زود سر صحبت رو با بقیه باز کنی؛
مثلا توی مترو یا اتاق انتظار پزشک ، به جای اینکه در و دیوار رو نگاه کنی ، یا با گوشی همراهت بازی کنی ، سعی کنی دو کلمه با بغل دستی خودت حرف بزنی؛
البته این روش خیلی خوش بینانه ست و درست مثل صعود تیم ملی به همه دوره های جام جهانی ، تا حدود زیادی به اما و اگر ها بستگی داره؛
مثلا اگر طرف مقابل هم بخواد با ما سر صحبت رو باز کنه و اگر ما و اون بتونیم به یه موضوع خوب برای حرف زدن دست پیدا کنیم و اگر سر اون موضوع به تفاهمی برسیم و اگر این حرف زدن بتونه تا مدتی ادامه پیدا کنه ، اون وقت شاید زمینه ای باشه برای آشنایی بیشتر و گفت و گو های بعدی؛
شاید بگی : پس این روش هم درست بشو نیست ، ولی من می گم :
اگه خدا بخواد همه اما و اگر ها شدنی هستن؛
خوبه بدونیم اسم یکی از بهترین، مطمئن ترین، و تضمینی ترین روش های دوست یابی هست : «خوب بودن»
آره! خوب بودن؛
خوب بودن باعث میشه همه دلشون بخواد با ما نسبتی ، هر چند دورا دور داشته باشن؛
خوب بودن باعث جاذبه میشه؛
یه قانون کلی میگه :
هر انسانی که احتیاج به کمک داره ، می تونه یه فرصت مناسب برای کسب یه آشنای جدید باشه؛
وقتی یکی کنار اتوبان بنزین تموم کرده ، یا ماشینش پنچر شده ، می تونیم برای کمک بهش توقف کنیم و یه آشنای جدید برای خودمون دست و پا کنیم؛
بازم میگم : برای پیدا کردن دوستای جدید ، هیچ روشی بهتر از خوب بودن نیست؛