دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محیط زیست» ثبت شده است

وقتی داریم از اینترنت استفاده می کنیم، برای تماشای هر صفحه ای، ده ها رایانه ی غول پیکر باید  اون صفحه رو دست به دست کنن تا به ما برسه. این رایانه های غول پیکر، حجم عظیمی از الکتریسته رو مصرف می کنن.  انرژی این رایانه ها، از نیروگاه هایی تأمین می شه که مدام به  گرم شدن کره ی زمین و  تخریب لایه ی ازن  دامن می زنن.

وقتی با اتوموبیل خودمون توی خیابون و جاده رانندگی می کنیم، با هر فشاری که روی پدال گاز میاریم، حجمی از آلاینده ها رو به هوایی که خودمون و بقیه تنفس می کنن اضافه می کنیم.  بگذریم از اینکه خودروی ما،‌علاوه بر آلوده کردن هوا، آلاینده گی های دیگه ای هم داره که کمتر به ما گوشزد می شه.

بابت چیزایی که روزانه و هفتگی و ماهانه از فروشگاه ها می خریم، ده ها  لیتر پسماند از کارخونه های تولید کننده ی اون وسایل، به بیرون سرازیر می شه.

این پسماند ها  علاوه بر آلوده کردن زمین، آب های سطحی و زیر زمینی رو هم آلوده می کنن.

می خوام بگم: اولین کمکی برای حفظ محیط زیست از دست ما بر میاد اینه که: کمتر اسراف کنیم!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۰۰

خدا، چند جای قرآن فرموده که به هیچ کس بیشتر از وسع و توان و طاقت همون کس تکلیف نمی کنه.

 این قانون و سنت کلی خدا، راجع به وظیفه ی ما  در برابر طبیعت و محیط زیست هم صدق می کنه. یعنی فردای قیامت، خدا از ما درباره ی انقراض فلان گونه ی جانوری در صحرای آفریقا نمی پرسه. چون ما به احتمال زیاد کار خاصی برای جلوگیری از  انقراض اون گونه جانوری از دست مون برنمیاد.

ولی راجع به این پاکت های پلاستیکی تجزیه ناپذیر حتماً باید جواب پس بدیم. چون می تونستیم به جای این پاکت های سراسر ضرر، از زنبیل استفاده کنیم.

من و شما، فردای قیامت، بابت همه ی درختایی که به خاطر ما تبدیل به کاغذ شدن جواب پس بدیم. اگه اون چیزی که ما روی کاغذ نوشتیم،‌ ارزش قطع شدن یه درختُ داشته باشه که خوش به حالمون. ولی اگه اینجوری نباشه، اون دنیا جواب خدا و اون درختُ چی باید بدیم؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۵۸

تقریباً هزار و چهارصد سال قبل از اینکه جنبش های قرن بیستمی دفاع از حقوق حیوانات و حفاظت از محیط زیست راه بیفته ،  یه آقایی  به نام نَجیح  تعریف می کنه که :

 حسن بن على علیه السلام را دیدم که مشغول خوردن غذا بود و سگى روبروى او قرار گرفته بود. امام هر لقمه اى که مى خورد لقمه ای هم به آن سگ مى داد.

عرض کردم : یابن رسول اللّه ! این سگ را از خود دور نمى کنى ؟

فرمود: رهایش کن زیرا من از خداوند حیا مى کنم که جاندارى به من نگاه کند و من بخورم و به او نخورانم .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۰۳

هر از چند گاهی، متاسفانه در نواحی شمالی کشورمون، اتفاقی می افته به اسم جاری شدن سیل.

بعضیا الکی شلوغش می کنن و  حرفای بی سند می زنن. مثلاً  می گن:

« سیل، به خاطر تخریب پوشش گیاهیه.  به خاطر  قطع شدن درختا و فرسایش خاک و اینجور چیزاست.»

با این افراد باید به شدت برخورد بشه.

 به چه جرمی؟ خب معلومه. به جرم تشویش اذهان عمومی.  اصلاً اینا رو باید اسمشونُ گذاشت «کاسبان سیل».

کاسب سیل حیا کن!

حفظ  جنگلُ رها کن!



از قدیم و ندیم گفتن: سیل، قضا و بلاست. سیل، جزو  حوادث طبیعیه. یعنی طبیعیه که هر چند وقت یه بار سیل بیاد. اصلاً سیل باید بیاد. اگه نیاد غیر طبیعیه. مملکت همونجوری که به رنگین کمان احتیاج داره، به سیل هم نیاز داره. اینجور مسائل هیچ ربطی به قطع درختان و تخریب جنگل ها و ویلاسازی عده ای از هموطنان نداره.

من خودم چند تا از همین هموطنا رو می شناسم. دورادور یه نسبتی هم با ما دارن. بسیار آدمای خوبی هستن. دلشون نمی خواد خون از دماغ کسی بیاد. الکی اینا رو  با سیل اتهامات به دست داشتن در سیل متهم نکنید. هفته ای دو روز میان شمال، بذارید بهشون خوش بگذره!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۰۸:۳۰

یه چند تا نیسان آبی هستن، روزی چند بار، هی می زنن به دل جنگل و بر می گردن. اینا دقیقاً  چی کار دارن اونجا؟. یه صداهایی هم از اون دور دورا میاد. بی شباهت به صدای اره برقی نیست. گهگاه یه خبرایی   هم  راجع به ضرب و جرح  مامورین جنگل بانی  منتشر می شه.  کسی دقیقاً می دونه اون وسط جنگل چه خبره؟!

دوستان می گن شلوغش نکن. بعداً سر فرصت به همه ی این مسائل رسیدگی می شه.  تا الآنم اگه رسیدگی نشده، فرصت نبوده.

جنگ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۲۵

این قضیه ی جاده کشیدن  وسط جنگل هم از اون قضایاست.

اینجوری نیست که از همون اول بگن قراره یه بزرگراه چهار بانده بکشیم از وسط جنگل.

یه فرآیند آهسته و پیوسته طی می شه تا این اتفاق بیفته.

اول یه جاده ی مالروی خاکی درست می کنن، برای  کارهای ضروری.

بعدش، یکی دیگه میاد، می گه من قصد خدمت دارم.  همون آقا جاده ی خاکی رو آسفالت می کنه، یه مقدار هم تعریض!  بعدم جای خودشُ به مسئول بعدی می ده.

اگه عمری باشه اقدامات مسئول بعدی رو بعداً می گم!

 

می گن اون اقدامات مسئول بعدی رو چرا  همین الان تعریف نمی کنی.

چشم همین الآن!

 مسئول بعدی که  میاد، با شوق برطرف کردن معضلات میاد.  می گه این جاده، جاده ی حادثه سازه. بازم باید تعریض بشه. جاده رو یه بار دیگه تعریض می کنه و میز خودشُ به نفر بعدی می ده.  میز، مثل جنگل نیست که میلیون ها سال به همه وفا داشته باشه.

اقدامات نفر بعدی  رو بذارید بعداً بگم دیگه. اونم الآن بگم؟! چشم!

 

مسئول سوم، بعنی مسئولی که بعد از مسئول بعدی میاد تفاوت چندانی با مسئولین  قبلی نداره. خیلی بر ضد اونا شعار می ده. ولی در عمل راه همونا رو می ره. بی کم و  کاست.

ایشون یه مدت به  آمار سوانح همون جاده اشاره می کنه.

که چی؟

که   بتونه جاده رو بکنه دو بانده.  در همون وقت یه مقدار به این کار اعتراض می شه. آقای مسئول هم قیافه ی حق به جانب می گیره و می گه: جاده رو که من نکشیدم. قبلی ها کشیدن. اونم به صورت غیر اصولی و غیر کارشناسی. من فقط می خوام اشکالات جاده رو بر طرف کنم.

خلاصه!

جاده ی وسط جنگل، دو بانده می شه. 

ولی اینم پایان ماجرا نیست.  این قصه سر دراز دارد، متاسفانه!

 

 خیلی زود، با دو بانده شدن جاده،  اشتیاق مردم برای سفر از اون جاده  هم بیشتر شد.

جاتون خالی، همون وقت  مسئولین بعدی هم از راه رسیدن.  کم کم به ذهن همون مسئولین خطور کرد که جاده رو تبدیل به بزرگراه کنن. چون جاده ی قبلی دیگه جوابگوی حجم ماشین ها نبود.

خودتون بهتر از من می دونید که  بزرگراه، وسطش  پمپ بنزین می خواد. مجتمع اقامتی می خواد. راهدار خانه می خواد.  اینا هم وسط همون جنگل احداث  شد.  بعضیا تصمیم گرفتن  اونجا  چایخونه و مغازه ی  بین راهی بزنن. اونم  مجوزش صادر شد.

هوا خوب  و دو نفره بود. یه عده هم تصمیم گرفتن  همونجا خونه و ویلا بسازن.  مجوزش صادر نشد. ولی خود ویلاها ساخته شد.

الآن از اون جنگله چیز زیادی باقی نمونده. عجله کنید بلکه یه چند مترش هم به شما برسه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۰۶:۲۰

بچه که بودیم، یه نفر چشم می ذاشت، بقیه  با خاطر آسوده می رفتن قایم می شدن.

قایم باشک و چشم گذاشتن، بازی خیلی خوبیه.  ولی من نمی دونم چرا همیشه سازمان حفاظت از محیط زیست باید چشم بذاره؟!

سازمان حفاظت از محیط زیست چشم می ذاره،  بقیه  سازمان ها می رن  یواشکی وسط جنگل قایم می شن. بعد اونجا کارخونه می سازن، دانشگاه می سازن، جاده می سازن، مجتمع گردشگری می سازن.

خب یه بارم بقیه چشم بذارن. یه بارم بقیه به دیده ی طمع به جنگل نگاه نکنن. نمی شه؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۱۰