دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ماشین» ثبت شده است

بعضیا برای بقیه ماهی میگیرن.
ولی بعضیای دیگه ماهی گیری یاد بقیه می دن.
شما سعی کن جزو این گروه دوم باشی.
یعنی وقتی می بینی ماشین طرف استارت نمی خوره، به جای
اینکه ماشینُ روشن کنی و بگی خداحافظ، یادش بده برای دفعه ی بعد چیکار کنه...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۰

کارت بانکی رو که هیچی موجودی نداره هی بذار توی دستگاه خودپرداز و  هی گزینه دریافت وجه رو فشار بده...

اگه یه ریال گیرت اومد!

کسی هم  که تا حالا مشکل هیشکی رو حل نکرده ولی توقع داره خدا گره از کارش باز کنه، حکایتش همینه...

گره بقیه رو باز کن تا گره هاتُ برات باز کنن ....



قتل عمد که نکرده!

احساسات و عفت عمومی رو هم جریحه دار نکرده...

فقط بنزین تموم کرده.

یادت باشه، تو هم مث اون ماشین داری، ماشین  تو هم مث اون باک داره، باک ماشین تو هم ممکنه یه روزی، یه جا، همینجوری خالی بشه و جا بمونی....

کمکش کن تا کمکت کنن ....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۴

ماشینت خراب شده، اونم وسط بزرگراه...

در کاپوت رو می زنی بالا و  مشغول وارسی می شی...

تا وقتی که خودت مشغول وارسی هستی، کسی برات نگه نمی داره.

چون همه با خودشون می گن: حتماً می دونه چشه دیگه...

ولی وقتی رسماً اعتراف کردی که هیچی سر در نمیاری و به نشونه تسلیم برای ماشینای عبوری دست تکون دادی، برات نگه می دارن و کارتُ راه میندازن...

گره گشایی خدا هم همینجوریه...

تا وقتی فکر می کنی کار، کار خودته و خودت از عهده اش بر میای، نباید روی کمکش حساب باز کنی ...

ولی وقتی سرت به سنگ خورد و از ته دل گفتی : «آخ»، میاد و کارتُ راه میندازه....
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۸

زبون ، مثل ماشینه؛

ماشین کارش رفتن و روندنه و فرقی هم براش نمی کنه خیابونی که واردش میشه یه طرفه ست یا دو طرفه ...

فرقی نمی کنه براش چراغ سبزه یا قرمز ؛ راننده اگه نباشه، یا باشه و اختیاردار نباشه، ماشین همه مسیر ها رو تا آخر میره و سرنشینش رو به آخر خط می رسونه ؛

زبون هم مثل ماشینه ، دوست داره همه حرف ها رو بزنه ؛ دوست داره غیبت کنه، دروغ بگه، تهمت بزنه، زخم  زبون و تمسخر و ناسزا هم به جای خود؛

این وسط، ماییم که باید یه جاهایی سرعت این ماشین خود سر و کم کنیم و پامون رو بکوبیم روی ترمز ABS



البته زبون،  بر خلاف ماشین، نه بنزین تموم می کنه ، نه ترسی از سهمیه بندی لغات و کلمات داره ، نه قراره توقیف بشه و بره پارکینگ.

دست آخر اینکه :به قول سیاستمدار ها، زبون از اون مناطقیه که اصلاً نباید بهش خودمختاری داد، اتفاقاً بر عکس : یه کم دیکتاتوری برای کنترلش از نون شب لازم تره ...

زبون اگه میدون  پیدا کنه، آدم رو از میدون به در میکنه ؛


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۵

ماشینت وسط جاده یه عیبی پیدا می کنه،  نه خودت بلدی درستش کنی، نه تا ده کیلومتر جلوتر تعمیرگاه و تعمیرکاری پیدا می شه.

تصمیم می گیری اون ده کیلومتر رو خیلی نرم و یواش با ماشین کنار بیای و  زیاد با فشار دادن پدال گاز بهش فشار نیاری.

توی جاده ای که همه حدا اقل سرعتشون صد به بالاست، شما خط کناری رو می گیری و اون ده کیلومتر رو با سرعت سی کیلومتر بر ساعت، نرم و یواش و لاک پشتی طی می کنی.

«مدارا»  یه معنیش همینه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۵:۳۰

 

آدمیزاد، نه روح خالصه، نه جسم خالص.

عین آب که اکسیژن و ئیدروژنُ با هم داره،  ما هم جسم و روحمون در همه و سوا کردنی  نیست.

برای همینم وقتی می خوایم غذایی بخوریم، غذامون هم باید با  جسم ما سازگار باشه، هم با روح ما.

غذای تاریخ مصرف گذشته، اوضاع جسمی ما رو به هم می ریزه.

ولی لقمه ی حروم، صد تا استاندارد سختگیرانه و پروانه ی بهداشتی هم  که داشته باشه،

آخرش روحُ  مریض می کنه.

لقمه ی خوب، لقمه ایه که ظاهر و باطنش سالم و بی شبهه باشه.

 

آدمیزاده دیگه.

بر عکس بقیه ی  آفریده های خدا،‌ نازک نارنجی و ضعیفه.

خود خدا هم فرموده که آدمیزاد، مخلوق ضعیفیه.

یه چیزی می خوره، سردیش می کنه.

بعد برای درمان سردی، یه چیز دیگه می خوره، این دفعه همه ی تنش دون می زنه و گرمیش می کنه.

صفرا و سوداش هم  عین آب خوردن، بالا و پایین می شه.

خب طبیعیه که یه همچین مخلوق حساس و ضعیفی، باید بیشتر از اینا حواسش به خورد و خوراکش باشه.

تازه اینا که همه اش مال جسمه.

آدمیزاد یه روح نازک و شکستنی داره، صد برابر حساس تر از جسمش.

بازم طبیعیه که همچین روحی، صد برابر بیشتر  از جسم احتیاج به مراقبت و دقت داشته باشه.

 

 

ماشینُ اگه بنزین بدن سرب یورو 5 بریزی توش، یه جور کار می کنه، اگه بنزین بی کیفیت سرب دار به خوردش بدی، یه جور دیگه.

تازه اون ماشینه و غیر از یه مشت فولاد و لاستیک و شیشه، چیز دیگه ای نیست. ولی بازم بنزین با کیفیت و بی کیفیت براش فرق می کنه.

ولی  ما به جای فولاد و لاستیک و شیشه، از جنس پوست و استخونیم، پس قاعدتاً باید حساس تر و نحیف تر باشیم.

اون وقت چطور توقع داریم که پیش بدنمون، شیر با نوشابه ی گازدار هیچ فرقی نکنه.

یا سبزیجات فریز شده همون کاری رو توی بدنمون انجام بده که سبزیجات تازه انجام می دن.

ما ها چطور توقع داریم که با روغن جامد و  جوش شیرین و کالباس و  نمک  فراوان، صد سال از خدا عمر بگیریم؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۴ ، ۱۶:۱۳