دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «لقمه حرام» ثبت شده است

بر عکس اینکه خیلی ها فکر می کنن، خوردن و آشامیدن اتفاق خیلی خیلی مهمیه. غذایی که ما می خوریم، فقط به  قند و چربی و گلوبول سرخ و سفید تبدیل نمیشه. یعنی فقط روی جسم ما تأثیر نمی ذاره.  غذایی که ما می خوریم،  به خیال و  فکر و اندیشه  هم تبدیل میشه و روی  روح ما هم تأثیر گذاره. بعضی وقتا، نوع  و سبک و سیاق خوردن و آشامیدن ما باعث می شه تا توفیق  عبادت و بندگی  پیدا کنیم، یا بر عکس،  حس و حال نیایش و راز و نیاز با خدا رو از دست بدیم.

پس حفظ آداب صحیح خودرن و آشامیدن خیلی خیلی مهمه.

**

خدا  در قرآن فرموده: آدمیزاد باید به غذایی که می خوره نگاه کنه.

راست هم فرموده!

بعضی هامون برای انتخاب یه لباس، هزار بار پرو می ریم و ویترین ها رو نیگاه می کنیم و اندازه می گیریم، ولی به انتخاب لقمه که می رسه بی توجهیم.

در حالیکه که لباس قرار نیست بخشی از وجود ما بشه، ولی لقمه، اینطوری هست.

یعنی بعد از خوردن و هضم شدن، بخشی از پازل وجود ما می شه.

پاک بودن ظاهری لقمه ای که به دهان می بریم خیلی مهمه. ولی از پاک بودن باطنی اون هم نباید غافل بشیم.

گاهی وقتا لقمع حروم کاری با وجود آدم می کنه که هزار تا ویروس و میکروب از انجام اون کار عاجز هستن....

**

علم و حکمت زاید از لقمه، حلال 

عشق و رقّت آید از لقمه، حلال

روایت های زیادی داریم راجع به چهل روز خوردن لقمه حلال....

رسول خدا فرموده : «هر کس چهل روز خوراک حلال بخورد، خداوند قلبش را نورانی کند و چشمه سارهای حکمت را از دل بر زبانش جاری سازد.»

باز هم از حضرتش نقل شده که فرمود: «هر کس چهل روز، خوراک حلال بخورد، خداوند او را پارسای در دنیا قرار دهد.»

همچنین می گن، یکی پیش پیامبر اومد و گفت: دوست دارم دعاهام مستجاب بشن، اما نمی شن. پیامبر  در پاسخ فرمود: «غذایِ پاک بخور تا دعایت مستجاب گردد.»

**

 

 آهن ربا، ذرّه آهن رو هر کجا که باشه، به سمت خود می‌کشه.

اما اگه  پنبه رو از کنار آهن ربا عبور بدیم، آهن ربا کششی نسبت به پنبه نداره...

ولی گاهی وقتا  لابه لای  پنبه براده های آهن  وجود داره. جذب شدن همچین پنبه ای به سمت آهن ربا هیچ بعید نیست.

اگه گناه رو آهن ربا بدونیم و  لقمه حروم  رو براده آهنه ، با این حساب وجود کسی که اون لقمه ها رو خورده، مثل پنبه ای می مونه که به خاطر براده های داخلش، جذب  جاذبه آهنربای گناه می شه.

آهنربایی که برای پنبه های پاک و بدون براده، هیچ کششی نداره.

ببخشید اگه مثالی ساده تر از این دست ذهنمون رو نگرفت....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۲۹

 

 

اونایی که نا امید از لقمه حلال، می افتن دنبال لقمه غیر حلال، یه مشکلشون اینه که به خدا اعتماد ندارن.

یعنی وقتی خدا می گه از تو حرکت، از من برکت و روزی، اونا باور نمی کنن.

پیش خودشون می گن: شاید خدا نتونست روزی ما رو جور کنه.  شاید یادش رفت، شاید دیر کرد.

ولی اونایی که  چشم و دلشون به روزی حلال روشنه،‌خوب می دونن که حرف خدا، حرفه و خودش فرموده که روزی رسونه...

پس تا وقتی روزی حلال تضمین شده هست، چرا آدم بی صبری و کم طاقتی کنه و بره دنبال نوع غیر حلالش؟! ا

 

 

اونایی که نا امید از لقمه حلال، می افتن دنبال لقمه غیر حلال، یه مشکل دیگه شون اینه که قناعت ندارن.

چون اگه  به همون آب باریکه ای که خدا داره از راه حلال براشون میفرسته قناعت می کردن، دیگه لازم نبود  دنبال لقمه های گنده تر، اما از جنس ناپاک و غیر حلال برن.

اینا، البته حواسشون نیست که روزی غیر حلال، برکت نداره.

چیزی هم که برکت نداشته باشه، چه زیادش، چه کمش، به درد نمی خوره و آدم رو به جایی نمی رسونه...

آخر و عاقبت هم که اصلاً نداره.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۰۷

همیشه به ما توصیه کردن، همون روزی و غذای حلال رو هم،‌ اونقدر نخورید که سنگین بشید و از بقیه  کارای زندگی تون بمونید.

به ما ها گفتن، پر خوری، دلُ سنگ می کنه.

لقمه حلال که زیادش با آدم این کارُ می کنه، شما خودت حساب کن ببین غیر حلالش اگه با پرخوری خورده بشه، چه بلایی سر آدم میاره...

اصلاً بلا نسبت، غذا خوردن ما ها، مث بنزین زدن ماشین توی پمپ بنزین می مونه.

ماشین برای این ساخته نشده که دم به دقیقه توی صف پمپ بنزین باشه. ولی همون ماشین،  هر چند وقت یه بار باید یه سری هم به پمپ بنزین بزنه.

ما ها هم برای خوردن به این دنیا نیومدیم. ماموریت ما چیز دیگه ایه. ولی خب به خاطر همون ماموریت باید بعضی وقتا هم بشینیم سر سفره روزی. البته از نوع پاک و حلال و بابرکتش....

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۰۵

 

 

لقمه هایی که ما می خوریم، فقط قرار نیست توی وجودمون تبدیل به قند و گلوکوز و گلیسیرین و چربی و از اینجور چیزا تبدیل بشن...

یه بخش از غذایی که ما می خوریم، تبدیل به فکر و اندیشه و خیال می شه.

لقمه حلال و با برکت،  تبدیل به فکر درست و اندیشه پاک و حلال  می شه.  لقمه حلال، تبدیل به نیت خیر می شه.

عوضش لقمه  مشکل دار،  هضم که شد، فکرای مشکل دارُ به دنبال خودش میاره.  لقمه مشکل دار،  نیت آدمُ ناخالص و مشکل دار می کنه...

لقمه ای که پولش از راه غیر حلال به دست اومده باشه، آدم رو به فکر کارای غیر حلال میندازه....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۵

یکی از اون چیزایی که خیلی روی آخر  و عاقبت و سرنوشت  ما ها تأثیر داره، همین لقمه هائیه که با دستمون به سمت دهان می بریم.

لقمه حلال، آدم رو خوش عاقبت می کنه.  آدم رو دلرحم می کنه.  آدم رو اهل انصاف می کنه. آدم رو با وجدان و حق پذیر می کنه.

عوضش چشمتون روز بد نبینه....

لقمه مسأله دار، آدم رو سنگ دل و بی وجدان می کنه. آدم رو  بی انصاف می کنه.  یه کاری می کنه که نصیحت و حرف حق به گوش آدم تأثیر نداشته باشه....

لقمه ناپاک، آدم رو بد عاقبت می کنه...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۰

می خوایم یه کم راجع به روزی، البته از نوع پاک و تر و تمیز و حلالش صحبت کنیم.

لقمه حلال، اولین فرقی که با لقمه غیر حلال و مسأله دار داره،  اینه که روزی و لقمه حلال برکت داره.

از کمِ چیز با برکت، کار زیادی بر میاد  ولی از زیاد مال بی برکت هم کاری بر نمیاد.

بعضی ها، با یه حقوق ساده کارمندی، دخترشونُ میفرستن خونه بخت،  پسرشونُ داماد می کنن، خودشون و حاج خانم هم  دو سالی یه بار  میرن مکه ای ، کربلایی، زیارتی، سیاحتی....

ولی بعضی ها، موقع  شمردم صفرای جلوی موجودی حساب بانکی شون ، چشم آدم گیج می ره، ولی خودشون هنوز  که هنوزه حاجی نشدن.

بعضی ها، توی خونه 45 متریشون سالی یکی دو بار مهمونی  می دن، روضه می خونن، ختم انعام می گیرن.

ولی بعضی های دیگه خونه شون مث قصر می مونه، ولی  هنوز عَلَم امام حسین اونجا سوار نشده.

فرق مال حلال و غیر حلال به این چیزاست.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۵

برای حروم کردن نون و لقمه ی حلالی که داره می ره سر سفره، کلی راهکار سریع و سهل الوصول وجود داره.

یکی از این راهکارها، رشوه ست.

به قول یکی، رشوه، چوب دو سر آتیشه.

یعنی  فرقی نمی کنه آدم کدوم سر خط باشه. سر رشوه دادن، یا سر رشوه گرفتن.

از پیامبرمون روایت شده که فرمود: رشوه دهنده و رشوه گیرنده، جفتشون توی آتیشن.

بدا به حالشون!

 

اگه با عوض شدن اسم یه کار، حکمشم عوض می شد، برای بعضیا خیلی خوب بود.

ولی خبر بد برای همون بعضیا اینه که عوض کردن اسم کار، رسم کارُ عوض نمی کنه.

گیریم که اسم اون پولیُ که یواشکی رد و بدل میشه گذاشتیم شیرینی و پول چایی.

گیریم که با ظاهر سازی، واسه ربا دادن و رباگرفتن کلاه شرعی درست  کردیم.

با فرشته هایی که به جای شیرینی  و پول چایی می نویسن رشوه، با ملائکه ای که عوض اسکُنت و کارمزد می نویسن ربا، با اونا چه کنیم؟!

اصلاً سر خدا رو مگه می شه کلاه گذاشت؟!

 

می گفت: پول را گر سر پولاد نهی نرم شود.

راستم می گفت.

خدا می دونه که همین پول رشوه، تا حالا سقف ایمان و اعتقاد چند نفرُ روی سرشون خراب کرده.

ولی همین الآن هستن آدمایی که پول، مخصوصاً از نوع زیر میزیش، حریف وظیفه شناسی و انسانیت و ایمان  فولادی اونا نمی شه.

خوش به حالشون و بهشت، قسمت و روزی شون.

 

اونجوری که آیه های قرآن می گن، رشوه  گیری و رباخواری و خوردن مال حروم و لقمه ی ناپاک،‌  اولین جایی که  خودشُ نشون می ده روی قلب و دل آدمه.

رشوه و لقمه ی حروم، دل ُ سنگ می کنه.

دل سنگ هم  نه میخ آهنین بهش فرو می ره، نه علم و حکمت و سواد

روی دل سنگ شده اثر داره، نه آه و ناله ی دیگران تأثیری داره، نه پند و نصیحت و موعظه.

دل سنگ شده، به این زودیا اشکش در نمیاد. عذاب از این بالاتر؟!

 

خدا، به این سادگی به کسی اعلان جنگ نمی ده.

خدا اصلاً با بنده هاش سر جنگ نداره. خدا ارحم الراحمینه. پیامبرش هم همینطور. پیامبرش هم عین خودش، رحمت للعالمینه.

خدا، ممکنه به خاطر اشتباه بنده هاش، اونا رو گوشمالی بده، ولی  کم پیش میاد که به خاطر یه گناه، خدا و رسولش به کسی اعلان جنگ داده باشن.

از بین همه ی گناه های کبیره، فقط یه گناهه که  خدا، از طرف خودش و پیامبرش، به اهالی اون گناه، اعلان جنگ داده.

اون گناه بزرگ هم چیزی نیست جز، نزول خوری...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۰:۴۷

قراره راجع به یکی از راه های سهل الوصول حروم کردنِ نونی که قراره سر سفره بره صحبت کنیم.

راهی که بعضیا فکر می کنن پیدا کردنش خیلی زرنگی می خواد.

ولی واقعیتش اینه که اصلاً هم زرنگی نمی خواد.

یعنی کافیه آدم طالب رفتن این راه باشه تا شیطون، شخصاً بیاد و مسیرُ به آدم نشون بده.

امروز می خوایم راجع به کم فروشی صحبت کنیم.

کاری که با یه سر سوزن هوش هم می شه راه های رسیدن به اونُ پیدا  کرد. ولی عقل و هوش واقعی رو کسی داره که اصلاً دور و بر این راه ها پیداش نشه. 

 

 

اونایی که عربیشونُ توی مدرسه بالای ده می شدن، همه شون می دونن که «ویل» توی عربی مال وقتیه که بخوایم به یکی بگیم: «وای به حالت«!

البته من و شما ممکنه ویل و وای رو به کسی بگیم که واقعاً وای به حالش نباشه. حتی ممکنه با ویل و وای برای کسی خط و نشون بکشیم که   زورمون بهش نمی رسه و  حالش  خیلی بهتر از حال خودمونه.

ولی خدا وقتی به یکی بگه وای به حالت، طرف واقعاً وای به حالشه!

همه ی اینا رو گفتم که بگم:

خدا اول سوره ی کم فروشی، یا همون سوره ی مطففین، فرموده:

وای به حال کم فروشا!

 

 

کم فروشی، فقط به این نیست که آدم ترازو و کیل و کاسه ش، مشکل داشته باشه.

ممکنه آدم اصلاً با ترازو  و کیل و کاسه هم سر و کار نداشته باشه، ولی باز اهل کم فروشی باشه.

هر شغلی، کم فروشی های مخصوص خودشُ داره.

کم فروشی  فروشنده ها یه جوره، کم فروشی کارمندا یه جور، کم فروشی راننده ها و  پزشکا و معلم ها و   مجری ها و نویسنده ها هم یه جور دیگه.

فقط بعضی از شغل ها کم فروشی شون محسوس و  ملموسه، مال بعضی از شغلای دیگه ناملموس و نامحسوس.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۰:۴۴