دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فقر» ثبت شده است

قرآن وقتی از «جاهلیت  نخستین» حرف می زند، حتماً منظورش این است که یک جاهیلیت آخرالزمانی هم داریم. جاهلیتی که حتی رشد سواد و دانش و فن آوری هم حریفش نمی شود. یک جاهایی اصلاً رشد دانش و فن آوری، این جاهلیت را تشدید می کند. نشان به آن نشان که هیچ کدام از امت های گذشته، به اندازه ی آدم های قرن ما، اهل فرزند کشی نبوده اند.

آمار سقط  جنین یک ساعت از  این دنیای مدرن، شاید برابر باشد با همه ی فرزند کشی های اعراب جاهلی از ترس فقر و نداری.

بعضی از جاهلیت ها را سواد  بیشتر  و فن آوری پیشرفته تر، تشدید می کند!

و گرنه، در شریعت همه ی انبیای گذشته، مثل قرآن آمده بوده که:

«از بیم تنگدستى فرزندان خود را مکشید .ماییم که به آنها و شما روزى مى بخشیم .آرى ، کشتن آنان همواره خطایى بزرگ است.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۲۰

وا نمود می کردم خسته نیستم و یه عالمه امید دارم ولی واقعیتش چیز دیگه ای بود ، خسته بودم و دلزده .

نا امید نا امید ...

ولی نمی تونستم جا  بزنم ، گفته بودم : «من این کار رو به انجام می رسونم  » . حالا هم باید پای حرفم می ایستادم و انجامش می دادم .

ولی نمی شد . انگار زمین و  زمان دست به دست هم داده بودن تا من رو خاک کنن و دستای من رو ببینن که به نشونه نتونستن و تسلیم بالا رفتن ...

تا اینکه یه روز ، همینطور که روی صندلی عقب یه تاکسی ، غرق همین فکر و خیال ها بودم ، راننده نگه داشت تا یه نفر دیگه رو هم سوار کنه .

من باید یه مقدار می رفتم سمت چپ تا مسافر بعدی هم بتونه سوار بشه ولی ذهنم اونقدر مشغول بود که متوجه هیچی نشدم .

مسافر تازه ، بالاخره  همونطور که ایستاده بود با دست به شونه ام زد و گفت :

« آقا پسر ...

 جوون...

 شازده ! »

تازه به خودم اومدم و گفتم : بعله !

گفت : اگه میشه یه کم برو سمت چپ تا منم سوار شم .

براش جا باز کردم و کنارم نشست . داشتم آماده میشدم تا دوباره شیرجه بزنم به همون دریای فکر و خیال و تشویش ، که مسافر تازه بی مقدمه پرسید :

چیه ؟ خیلی غرقی!

از خدام  بود که سفره دلم رو براش باز کنم . گفتم : «یه جایی گفتم مرد انجام فلان کار منم ، ولی الآن هر چی می زنم نمیشه که نمیشه »

گفت : معلومه که نمیشه ، نبایدم بشه .

پرسیدم : یعنی چی که نبایدم بشه ؟

جواب داد : به خاطر همون منی که گفتی ، همه من ها فقیرن ... ناراحت نشی ها ، ولی همه من ها شیطونن ! شیطون هم ضعیفه و کاری از دستش بر نمی آد ...

پرسیدم : پس من باید چی می گفتم ؟

گفت : باید وعده ای رو که دادی ، با یه انشاء الله بیمه میکردی ... فقط یه منه که غنیه و منشاء همه خیر ها و خوبی هاست .. اونم خداست ... اصلا خدا ، خود خیر و خوبیه ... از غیر خدا ، خیری به کسی نمی رسه ... امیدت به هر کی غیر اون باشه ، حتی اگه اون کس خودت باش ، نا امید میشی ... در خونه سر چشمه همه خیر و خوبی ها رو بزن .... با توکل بر خدا همه کار ها شدنیه ...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۰۴:۴۵

همه دانش ها، یه ریشه مشترک دارن...

یعنی از یه جای واحد شروع می شن.

 درست ترش اینه که  باید از یه جای واحد شروع بشن...

حالا اگه کسی با اون ریشه واحد کاری نداشته باشه و فقط و فقط سرش به تخصص خودش گرم باشه، کارش مث چی می مونه؟

مث کار کسی که یه کتاب رمان رو از وسطش باز کنه و بی اطلاع از فصل های اولیه اون، شروع کنه به خوندن بقیه فصل ها...

همچین کسی، مشکل بتونه از کلیت داستان، چیزی سر در بیاره.

 

نقطه آغاز همه دانش ها، خدا شناسیه...

یعنی ما هر جای این هستی رو که بخوایم بشناسیم، اول از همه باید بدونیم هستی از کجا اومده...

دونستن این سؤال، نگاه ما رو به هستی و چگونگی شناخت اون هم تغییر می ده.

نتیجه دانش فیزیک و ریاضیات، وقتی بدون خدا شناسی آغاز بشه، می شه بمب های چند ده تنی و هسته ای و اینجور چیزا...

ولی نتیجه  همون دانش ها، وقتی از زیر چتر اعتقاد به خدا بیرون بیان، کمک به صلح و سعادت بشره.

 


به سلامتی، در مقام اشرف مخلوقات، دل هسته رو هم شکوندیم..

الکتریسیته رو هم که قبلش کشف کرده بودیم...

فضا رو هم  که تسخیر کردیم...

ظاهراً پا روی کره ماه هم گذاشتیم....

چند سال دیگه هم قراره بریم مریخ...

نانو تکنولوژی و  آی تی و عصر دیجیتال و اینجور چیزا رو که دیگه نگو!

یه کارهایی کردیم که وقتی بهش فکر می کنیم، سر خودمون هم سوت می کشه...

ولی با همه این اوصاف، وقتی یه گوشه از کره خاکیمون قحطی میاد، آدم هاش باید از گرسنگی بمیرن....

خودمونیم واقعاً...

دانشه ما ها داریم؟!


«دعوتید به خواندن کتاب احادیث دانشجویی»
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۸:۰۹