دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرزند» ثبت شده است

فرزند، امتداد وجودی پدره.

هیچ پدری هم فرزندشُ تنها و تنها به چشم عصای دست و  کمک کار روزگار پیری نگاه نمی کنه.

پدرها، بچه هاشونُ به چشم ادامه دهنده ی درخت   هستی خودشون می بینن.

برای همینم هست که حاضرن برای بچه هاشون، با همه ی سختی ها دست به گریبان بشن.

هر پدری حاضره برای راحتی بچه هاش، سخت ترین سختی ها رو تحمل کنه.

درست مثل درختی که ریشه هاشُ به عمیق ترین  و سخت ترین نقاط زمین می فرسته، تا  جوونه های تازه ش، تشنه نمونن و پژمرده نشن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۱۴

قرآن وقتی از «جاهلیت  نخستین» حرف می زند، حتماً منظورش این است که یک جاهیلیت آخرالزمانی هم داریم. جاهلیتی که حتی رشد سواد و دانش و فن آوری هم حریفش نمی شود. یک جاهایی اصلاً رشد دانش و فن آوری، این جاهلیت را تشدید می کند. نشان به آن نشان که هیچ کدام از امت های گذشته، به اندازه ی آدم های قرن ما، اهل فرزند کشی نبوده اند.

آمار سقط  جنین یک ساعت از  این دنیای مدرن، شاید برابر باشد با همه ی فرزند کشی های اعراب جاهلی از ترس فقر و نداری.

بعضی از جاهلیت ها را سواد  بیشتر  و فن آوری پیشرفته تر، تشدید می کند!

و گرنه، در شریعت همه ی انبیای گذشته، مثل قرآن آمده بوده که:

«از بیم تنگدستى فرزندان خود را مکشید .ماییم که به آنها و شما روزى مى بخشیم .آرى ، کشتن آنان همواره خطایى بزرگ است.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۲۰

یه روز توی یکی از بوستان های زیبای شهر قشم زیر سایه ی یه درخت نخل نشسته بودم، یه پسر بچه رو دیدم که داشت گریه می کرد. باباش هم نمی تونست ساکتش کنه.  نزدیک رفتم و پرسیدم چی شده؟

بابای بچه گفت: ما یه ساعت دیگه پرواز داریم ولی بچه مون داره گریه می کنه که تو رو خدا یه بار دیگه بریم جنگلای حرّا.

جاتون خالی، توفیق دست داد تا برای بابای بچه پیش بچه ضمانت کنم که زمستون امسال، یه بار دیگه بابا، بچه و مامانشُ بیاره قشم.

ولی خودمونیم ها! بیچاره اون بابایی که قولشُ باید غریبه ها پیش بچه ش ضمانت کنن!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۸

این «گیرم پدر تو بود فاضل» رو فقط برای بچه های نا خلف نساختن....

برای پیروان نا خلف هم ساختن...

مثلاً برای بعضی از ما ها که مدام به مسلمونی و شیعه بودنمون افتخار می کنیم، ولی هیچ کدوم از اخلاقیاتمون به پیامبر و امام هامون نرفته....

خیلی زشته ها!

آدم به کسایی افتخار کنه که یه سر سوزن هم مث اونا نیست!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۴۱

قدیمی ها،  خیلی حواسشون به آداب معاشرت بوده.

اونقدر که برای بچه هاشون کتاب آموزش آداب معاشرت می نوشتن.  همین آقای کیکاوس، پسر اسکندر،  بله. خود همین آقا! ایشون کتاب قابوس نامه رو برای بچه ی خودش نوشته.  که چی؟ که بچه ش آداب دان بار بیاد.  که یاد بگیره با هر کسی چه جوری معاشرت کنه.

درسته که چندصد سال از زمان تالیف اون کتاب می گذره. ولی هنوزم تازه ست. هنوزم به درد می خوره. هنوزم کاربرد داره.




بزنم به تخته کتابای قدیمی آموزش آداب معاشرت زیادن. فقط  اون قابوس نامه ای که اسمشُ بردم نیست.  نمونه ش همین گلستان و بوستان دوستمون سعدی شیرازی. یا سیاست نامه ی  خواجه نظام الملک طوسی.

دیگه جونم براتون بگه: اخلاق ناصری، اخلاق جلالی، اخلاق محسنی.

زیادن. بگردی بیشترم پیدا می کنی.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۰

مرد جوان چهارزانو زده و به ستون تکیه داده،

سمت چپش پسرکی  هفت هشت ساله در حال ور رفتن با گوشی همراه باباست،

شاید دارد برای عکس گرفتن آماده اش می کند.

طرف راست اما، دختری هشت نه ساله است که مدام حرف می زند و توجه پدر را می خواهد، پدر هم با دقت و خنده نگاهش می کند و چند ثانیه ای به حرف هایش گوش می دهد،

یک دفعه، دستِ دخترِ  یک  ساله ای که روی پای مرد جوان نشسته بالا می آید، فرصت دختر بزرگتر تمام شده است،

پدر سرش را پایین می آورد و با مهربانی می گوید: «تو دیگه چی می گی؟»،

دختر کوچک کلاه مرد را بر می دارد و روی سرش می گذارد، کله ی در حال کچل شدنِ مرد نمایان می شود،،

پسر همچنان با گوشی درگیر است،

دختر بزرگ پیش مادر رفته و لابد، دارد ادامه ی ماجرا را برای او تعریف می کند!،

پدر بیشتر خم می شود و لبهای دخترکش را می بوسد،

کام همه شان شیرین می شود ، به همین سادگی، به همین  با مزگی!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۲:۳۴