دین
با اعتقادات شروع می شه. با اقرار به توحید و نبوت. با قبول کردن معاد.
هر
کسی که شهادتینُ به زبون بیاره،
مسلمونه و اسمش میره جزء دفتر دین.
ولی
دین فقط اعتقادات و باور ها نیست.
دین،
با اعتقادات شروع می شه.
دین،
با احکام و مناسک، ادامه پیدا می کنه. با نماز خوندن و دروغ نگفتن و زکات دادن و
غیبت نکردن.
هر
کسی که خودش و رفتار و گفتار و حرکاتشُ با واجب و حروم خدا تنظیم کنه، داره در راه
دینداری قدم می زنه.
ولی
دین، فقط به احکام توضیح المسائل خلاصه نمی شه.
نماز
و روزه و واجبات و مستحبات، راهی ان برای رسیدن به مقصدی بالاتر.
مقصد
دینداری، مکارم و کرامت های اخلاقیه.
پیامبرمون
فرمود:
من
مبعوث شدم تا مکارم اخلاقی رو به کمال برسونم.
باقی صد و بیست و چهار هزار پیامبر خدا هم برای چیزی
غیر از این مبعوث نشده بودن.
اخلاق
مدار شدن آدم ها اون قدر مهمه که خدا حاضر می شه
بهترین بنده های خودشُ سروقت ابوجهل ها و ابولهب ها و فرعون ها و نمرود ها
بفرسته.
«دعوتید به خواندن کتاب اخلاق اجتماعی پیامبر»
حتی
بهشت و جهنم و برزخ و قیامت هم برای این آفریده شدن تا ما در سایه ی اعتقاد به اون
ها، اخلاقی تر زندگی کنیم.
اعتقادات،
فقط ذهنیت های ما رو تغییر می دن.
ذهنیت
و نگرش کسی که به توحید عقیده داره، با ذهنیت و نگرش کسی که خدا رو باور نداره،
فرق می کنه.
احکام
و عبادات، رفتارهای ما رو عوض می کنن.
رفتار کسی که خودشُ به رعایت حلال و حرام خدا مقید کرده، با رفتار یه انسان بی پروا و بی
تقوا، فرق می کنه.
ولی
اخلاق، خود ما و ماهیت وجود ما رو تغییر
می ده.
تغییری
که اخلاق در انسان ها به وجود میاره ، فقط به ذهنیت و رفتار خلاصه نمی شه.
اخلاق،
از ما، مای تازه می سازه.
انسان
ِ عاری از اخلاق، حیوانیه با ضریب هوشی
بالاتر از باقی حیوانات.
ولی
انسان اخلاق مدار، فرشته ایه که بر خلاف باقی فرشته ها، قدرت اختیار و انتخاب و
اراده داره.