دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طبیعت» ثبت شده است

آدمیزاد اگه قصد یادگیری داشته باشه، هیچ سدی مانع یادگیری و آموزش دیدنش نمی شه.

به قول شاعر،  از برگ درختان سبز هم می شه قد یه دفتر صد برگ، چیزی یاد گرفت.

بنابر این آموزش منحصر به محیط  کلاسی و اینجور جاها نمیشه.

اونایی که پاشون به خوابگاه های دانشجویی باز شده خوب می دونن توی این خوابگاه ها، آدم یه  آموزش هایی می بینه که  توی  کلاس های   هاروارد و آکسفورد و شریف و علم و صنعت عمراً بتونه این چیزا رو آموزش ببینه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۱۱

یه  بطری شیر وقتی تاریخ مصرفش می گذره و فاسد می شه، باید دور ریخته بشه.

بعد از دور ریختن، ملکول های اون بطری شیر به چرخه ی طبیعت بر می گردن، ولی  شاید میلیارد ها سال زمان لازم باشه تا یکی از  اون ملکول ها دوباره شانس اینُ پیدا کنه که  در ترکیب یه قطره ی شیر خالص و سالم و خوشمزه قرار بگیره.

فساد همیشه  همینجوریه...

یعنی یه جور عقب گرده.

حالا این فساد  هم می تونه مربوط به یه بطری شیر باشه،  هم می تونه  به عمل اختیاری یه آدمیزاد ربط پیدا کنه....




فساد، همیشه یه جور عقب گرده.

یعنی کاری می کنه انسانی که می تونست اشرف مخلوقات باشه و  از فرشته سر بزنه، به قول قرآن در راسته ی چارپایان قرار بگیره و «بَل هُم اَضَل» بشه....

ابر و باد و مه و خورشید و فلک چندین میلیون سال زحمت کشیدن تا مایی که آدمیزاد هستیم بتونیم روی این کره ی خاکی زندگی کنیم.

ولی یه وقتایی ما آدمیزاده ها،‌کاری می کنیم که زحمات چندین میلیون ساله ی ابر و باد و مه و خورشید و فلک به باد بره.

نمونه اش همین تخریب بی وقفه ی محیط زیست که خودش مصداق عملی و نظری فساد روی زمینه...




بی رو دربایستی،  انجام هر کاری که خدا گفته نکنیم، یه جور  فساده.

چون خدا هر کاری رو از روی یه مصلحتی گفته انجام ندیم. ولی ما وقتی اون کار رو انجام می دیم بی اونکه بدونیم داریم یه جور خرابکاری به بار میاریم.

فساد هم یعنی همین دیگه...

یعنی خراب شدن و خرابکاری و  اینجور چیزا.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۳۵

تقریباً هزار و چهارصد سال قبل از اینکه جنبش های قرن بیستمی دفاع از حقوق حیوانات و حفاظت از محیط زیست راه بیفته ،  یه آقایی  به نام نَجیح  تعریف می کنه که :

 حسن بن على علیه السلام را دیدم که مشغول خوردن غذا بود و سگى روبروى او قرار گرفته بود. امام هر لقمه اى که مى خورد لقمه ای هم به آن سگ مى داد.

عرض کردم : یابن رسول اللّه ! این سگ را از خود دور نمى کنى ؟

فرمود: رهایش کن زیرا من از خداوند حیا مى کنم که جاندارى به من نگاه کند و من بخورم و به او نخورانم .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۰۳