یه دوستی می گفت: توی دوره ی آموزشی هر چی که تا قبلش یاد نگرفته باشی، یاد می گیری.
یاد می گیری چطوری توی تشت، با آب سرد ، لباس بشوری،یاد می گیری چطوری
ارزش یه جفت دمپایی پلاستیک چقدره.
یاد می گیری رفیق کیه؟ نا رفیق کیه؟!
یه دوستی می گفت: توی دوره ی آموزشی هر چی که تا قبلش یاد نگرفته باشی، یاد می گیری.
یاد می گیری چطوری توی تشت، با آب سرد ، لباس بشوری،یاد می گیری چطوری
ارزش یه جفت دمپایی پلاستیک چقدره.
یاد می گیری رفیق کیه؟ نا رفیق کیه؟!
یکی از مهم ترین فایده های سربازی اینه که آدم باهاش قدر عافیتُ می فهمه.
این عافیت که می گم خیلی چیزا رو شامل می شه:
از بالش پر و لباس راحتی مامان دوز، بگیر و بیا، تا برسی به دستپخت مادر و دست محبت پدر. اونم کدوم پدر؟
همون پدری که برات کولرُ خاموش می کرد تا سرما نخوری.
سربازی که می ری تازه می فهمی خواهر و برادرهایی که باهاشون دعوات می شد چقدر خوب بودن و تو خبر نداشتی.
تازه می فهمی لباس شویی خونه تون چقدر نجیب بود و تو بی خبر بودی.
تازه می فهمی یه عمر داشتی برنج و چایی و نون و مربا و کره ی اعیانی می خوردی و باز نق می زدی.
تازه می فهمی آش، فقط آش کشک خاله!
توی سربازی آدم دلش برای خونه ی خاله که سهله، یه وقتایی برای خونه ی عمه هم تنگ می شه!
سربازی، مخصوصاً ساعت های آسایشگاهش، جائیه که همه در نقش معلم همدیگه ظاهر می شن.
یکی به اون یکی ترکی یاد می ده، اون یکی به این یکی لری یاد میده.
یکی هم آموزگار لهجه ی مشهدی می شه.
البته دیده شده که افراد، در دوران سربازی یه چیزایی یاد گرفتن که کاش یاد نمی گرفتن!
رعایت آداب معاشرت، مثل داشتن شاهکلید می مونه. باهاش می شه خیلی از قفل های بسته رو باز کرد. باهاش می شه از افسر مافوق، اونم وسط دوره ی آموزشی، مرخصی گرفت.
باهاش می شه استادُ مجاب کرد که نمره ی هشت و نیم ُ به ده مبدل کنه.
باهاش می شه مبلغ قبض جریمه رو به نصف کاهش داد.
باهاش می شه وام گرفت. تخفیف گرفت. می شه مدت اجاره رو تمدید کرد. می شه خونه رو دو ماه دیرتر از موعد تخلیه کرد.
اینُ برای آقا پسرهای مجرد می گم:
باهاش می شه از عروس خانم و باباش «بله» گرفت. باور کنید که می شه «بله» گرفت.