دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زیارت اربعین» ثبت شده است

محضر  امام صادق رسید و گفت :

 هر وقت از نزدیک کربلا رد می‌شوم دلم برای زیارت جدت حسین‌، پر می‌کشه اما در تمام طول راه،  ترس از جاسوس ها  و نگهبانهای  مسلح همراه منه؛

امام  صادق با لبخند فرمود:

«دوست نداری خدا ببینه به خاطر ما ترسیدی؟! نمی‌دونی هرکس به خاطر ما بترسه، جدم حسین  باهاش هم‌نفس می‌شه و از هول و هراس قیامت درامان می‌مونه… »

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۷:۴۲

 به هر زحمتی بود، جابر بن عبد الله انصاری و  عطیة بن سعد کوفی،  اسم خودشونُ  به عنوان  پایه گذاران  سنت زیارت اربعین، و  اولین زائران قبر امام حسین  ثبت کردن.

زیارتی که هیچ وقت بی زحمت  و آسان و بی خطر نبوده؛

همیشه ی تاریخ، ترس تیغ تیز خون ریز حرامی ها، همراه ذهن رائران قبر حسین بوده؛

حرامی هایی که  قرن به قرن اسمشون عوض شده،  و رسم شون تغییر نکرده.

ولی زائرین قبر حسین، چهارده قرنه که نه اسم عوض می کنن، نه رسم.

اسمشون عاشقه و رسمشون عاشقی؛

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۴ ، ۱۷:۳۹

بیستم صفر سال   درد، بیستم صفر سال زخم؛  بیستم صفر سال نوحه و آه؛

بیستم صفر  سال تقابل شهادت با جنایت؛  بیستم  صفر شصت و یک هجری؛

هزار و سیصد و هفتاد و پنج سال قبل؛

یک اربعین از  آن روز واقعه، آن قیامت کبری، آن محشر عُظما، یک اربعین از روز عاشورا می گذشت که وارد کربلا شد.

اسمش جابر بود.

جابر بن عبد الله انصاری، صحابی رسول خدا،  شیعه خالص مولا علی، اولین زائر قبر حسین شده بود؛

 

جابر نابینا  بود و  روشندل؛ کسی رو می خواست که زیر بغل هاشُ بگیره و او رو به سمت قبر خاکی امامش راهنمایی کنیه؛

عطیه، پسر سعد،  شاگرد علی و مفسر بزرگ قرآن   عهده دار همین وظیفه شده بود.

دوتایی،  اول کنار  فرات رفتن   و غسل زیارت کردن؛

جابر، سال ها  قبل، از رسول خدا یاد گرفته بود که  برای  زیارت دوستان، خودش رو معطر کنه؛

حالا هم می خواست به زیارت دوست و امامی بره که نوه همون معلم و همون پیام آور  بود .

بوی خوشبوترین عطری که داشت رو همراه خودش کرد؛  بعد با کمک عطیع، خودش رو نزدیک مزار بهترین بنده خدا رسوند.



حالا کنار قبر حسین بود؛

با حسرتی نا تمام که چرا درد کوری، بانی دوری او از صحنه ی کربلا شد؛

چرا چشم بینایی نداشت تا این بار به جای خیبر و خندق و جمل و نهروان، در صحرای نینوا شمشیر بزنه.

جابر، آهی از سر افسوس کشید  و  از عطیه خواست دستش رو  روی قبر قرار بده؛

دست جابر  که به قبر بی  فرش و چراغ حسین  رسید، بیهوش شد؛

وقتی به هوش اومد، سه بار «یا حسین» گفت و  اینطور ادامه داد: « آیا  رسم دوستی این نیست که دوست جواب دوست خودش رو بده ؟ چرا جواب سلام جابرِ زائر  رو نمی دی؟»

جابر دلش می خواست گله ها رو ادامه بده،  ولی چیزی یادش اومد که اینطور جواب خودش رو داد:

«چه طور؟  چه طور دوست جواب دوست خودش رو بده؟! چطور وقتی سری روی بدن نداره؟»

با این حرف های روضه وار جابر، شانه های عطیه بود که می لرزید؛

بغض هر دو نفر، جای خودش رو به های های و هق هق داده بود؛

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۴ ، ۱۷:۳۷

 از رسول خدا روایت شده که فرمود:

هر کس چهل روز خود را براى خدا خالص کند چشمه‏ هاى حکمت از قلب او بر زبانش جارى مى ‏شود.

حافظ  هم می گه:

سحرگه رهروى در سرزمینى               همى گفت این معما با قرینى

 

که اى صوفى شراب آنگه شود صاف              که در شیشه بماند اربعینى

یعنی شراب، وقتی صاف و زلال می شه که چهل روز در شیشه ، دست نخورده باقی بمونه.

تا حالا با خودت فکر کردی که چه رازی توی این عدد چهل وجود داره؟

چرا ما امروز باید برای امام حسین اربعین بگیریم و چرا اهل بیت امام، بعد از چهل روز دوباره وارد کربلا می شن؟

من همینقدر می دونم که چهل، عدد کماله و میقات موسی با خداوند هم چهل روز طول کشید.

شاید عزاداری عاشورا تا اربعین هم برای خودش یه جور «چله» باشه.

 عرفا می گن چله داری، خیلی گره ها رو باز می کنه و خیلی پرده ها از مقابل چشم بر می داره...

باید  صبر کنیم و ببینیم قراره چه پرده هایی برامون کنار بره.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۴ ، ۱۷:۳۴