دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندان» ثبت شده است

آدمای متوقع،  نه خودشون از زندگیشون لذت می برن، نه اجازه می دن زندگی، به بقیه خوش بگذره...

این مطلب رو از ما نشنیده بگیرید، ولی  بودن  افراد سابقه داری که حاضر شدن به همه جرایم کرده و نکرده خودشون اعتراف کنن، فقط  در ازای اینکه از شر هم سلولی پر توقعی که نصیبشون شده‌، راحت بشن!

عذاب الیم  که میگن ، یکیش همین سر و کله زدن با آدمای از خود متشکر و از خود راضیه.

خدا همچین عذابی رو قسمت هیچ کدوم مون نکنه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۷

 

 

پیامبرمون با همه مهربونی و آسون گیریش ، یکی از اون هایی بود که هیچ وقت واسه زبونش آسون نگرفت و بهش میدون نداد. سیره نویس ها نوشته ان :

«رسول خدا ، زبان خود را زندانی کرده بود، مگر این که کلام مفیدی بر زبان داشته باشد.»

پیامبر ما  خوب می دونست زبون اگه میدون  پیدا کنه، آدم رو از میدون به در میکنه ؛

 «دعوتید به خواندن کتاب اخلاق اجتماعی پیامبر و کتاب سکوت: قدرت درون گراها در دنیایی که از حرف زدن باز نمی ایستد»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۱

الآن توی دنیا، بعضی از زندان های قدیمی تبدیل به موزه شده.

یعنی مردم کلی راه می کوبن و می رن یه منطقه بد آب و هوا، تازه کلی هم پول بلیط میدن که بتونن نصف روز توی اون زندان باشن.

البته این زندان ها، با زندان های معمولی فرق می کنن.

چون اونجا که بری بهت می گن اینجا زندانیه که  فلان شخصیت مبارز و آزادی خواه، مثلاً نلسون ماندلا، چند سال در اون زندانی بوده.

یا مثلاً همین حمام و باغ فین که شهرتشون رو مدیون شخصیت بزرگ امیر کبیر هستن.

می خوام بگم آدمیزاد می تونه با بزرگوار زیستن، حتی به زندان و  تبعیدگاه و محل قتل خودش هم شخصیت بده.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۱۸

وقتی می گن عید فطر یاد صبح و هوای خنکش می افتم. یاد بادکنک و شربت خنک. یاد دست فروش هایی که بساطشونُ گله به گله خیابون گذاشتن و همه جور چیزی هم می شه بینشون پیدا کرد. از جا موبایلی و کیف لپ تاپ بگیر تا سفره و قابلمه... 

 عید فطر که می گن یاد قنوت می افتم . یاد و لله الحمد... یاد بندگی و اخلاص، یاد زمزمه های مردم و صف های بزرگ و منظم شون. یاد بچگی هام و اون جایزه ای که برای گرفتن اولین روزه هام عیدی گرفتم. 

وقتی می گن عید فطر، یاد اون دختر بچه ای می افتم که پارسال داشت از مادرش می پرسید: "حالا دیگه شیطونُ آزاد کردن؟"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۰:۴۶

مولانا توی یکی از دفترهای مثنوی این طور سروده که:

گفت پیغمبر که چون کوبی دری

عاقبت از آن برون آید سری!

گفته، گفته ی پیامبره. مگه می شه کسی سی روز، در کمال اضطرار، در خونه ی خدا رو از دل یه چاه تاریک بزنه و دری از جنس گشایش و فرج، روش باز نشه.

مگه می شه کسی از خدا نجات بخواد و خدا، نجاتش نده؟!

روز فطر، روز نجاته. روز گشایش. روز استجابت دعاها. روز تماشای لبخند خدا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۴ ، ۱۷:۳۱