دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داد و ستد» ثبت شده است

خوش قولی و عمل به قول و قرار،   خودش یه جور سرمایه ست.

 کم پیش میاد مردم به روی حرف و وعده کسی که توی قول و قرارش  بد سابقه ست،  حساب باز کنن.

ولی آدم خوش قول و قرار،  قابل اطمینانه و همین اطمینانی که مردم بهش دارن کارش رو راه میندازه.

مردم با آدم خوش قول راحت تر معامله می کنن.

حرفش رو زودت ر باور می کنن. بهش ساده تر نسیه می دن.  ازش کمتر وثیقه و ضامن واینجور چیزا می خوان.

همیشه هم دوست دارن باهاش شراکت داشته باشن.

آدم بد قول همچین سرمایه ای نداره.

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۳۰

اون احکامی که خدا توی دین خودش قرار داده دو جور هستن.

بعضی هاشون رو خدا از پیش خودش  وضع کرده.

مثلاً تا وقتی که  پیامبر دستور نماز و روزه و وضو و اینجور چیزا رو نیاورده بود، مردم نمی دونستن نماز و روزه و وضو چیه.

ولی بعضی از احکام رو خدا فقط امضا کرده. مث همین خرید و فروش.

مردم، قبل از اینکه پیامبر ها سراغشون بیان هم اهل معامله و داد و ستد و خرید و فروش بودن.

خدا هم پای همین خرید و فروشُ امضا کرد و فرمود: خرید و فروش،‌ از نظر من حلاله.

فرمود : خرید و فروش کنید، ولی ربا ممنوع!

خرید و فروش کنید  ولی کم فروشی و گرونفروشی نکنید.

خرید و فروش کنید ولی  کلاهبرداری  و فریب کاری و تقلب و غل و غش غدغن!
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۵۰

یه قانونی که خدا هم بهش مهر تأیید زده میگه: «هر کسی، اختیار مال خودشُ داره و می تونه با هاش خرید و فروش انجام بده. ولی به شرط اینکه طرف جزء عقلا باشه»

البته منظور از این عقلا، افلاطون و ارسطو و پرفسور بالتازار نیست.

منظور همون بقال سر کوچه و  دست فروش کنار خیابونه.

منظور هر کسیه که  اهل دو دو تا چهار تا باشه؛

این یعنی، خرید و فروش باید روی حساب و کتاب و دو دو تا چهارتا باشه...

ساده ترش کنم : خرید و فروش باید برای سود کردن باشه، نه ضرر کردن  و زیان دیدن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۵

قراره راجع به یکی از راه های سهل الوصول حروم کردنِ نونی که قراره سر سفره بره صحبت کنیم.

راهی که بعضیا فکر می کنن پیدا کردنش خیلی زرنگی می خواد.

ولی واقعیتش اینه که اصلاً هم زرنگی نمی خواد.

یعنی کافیه آدم طالب رفتن این راه باشه تا شیطون، شخصاً بیاد و مسیرُ به آدم نشون بده.

امروز می خوایم راجع به کم فروشی صحبت کنیم.

کاری که با یه سر سوزن هوش هم می شه راه های رسیدن به اونُ پیدا  کرد. ولی عقل و هوش واقعی رو کسی داره که اصلاً دور و بر این راه ها پیداش نشه. 

 

 

اونایی که عربیشونُ توی مدرسه بالای ده می شدن، همه شون می دونن که «ویل» توی عربی مال وقتیه که بخوایم به یکی بگیم: «وای به حالت«!

البته من و شما ممکنه ویل و وای رو به کسی بگیم که واقعاً وای به حالش نباشه. حتی ممکنه با ویل و وای برای کسی خط و نشون بکشیم که   زورمون بهش نمی رسه و  حالش  خیلی بهتر از حال خودمونه.

ولی خدا وقتی به یکی بگه وای به حالت، طرف واقعاً وای به حالشه!

همه ی اینا رو گفتم که بگم:

خدا اول سوره ی کم فروشی، یا همون سوره ی مطففین، فرموده:

وای به حال کم فروشا!

 

 

کم فروشی، فقط به این نیست که آدم ترازو و کیل و کاسه ش، مشکل داشته باشه.

ممکنه آدم اصلاً با ترازو  و کیل و کاسه هم سر و کار نداشته باشه، ولی باز اهل کم فروشی باشه.

هر شغلی، کم فروشی های مخصوص خودشُ داره.

کم فروشی  فروشنده ها یه جوره، کم فروشی کارمندا یه جور، کم فروشی راننده ها و  پزشکا و معلم ها و   مجری ها و نویسنده ها هم یه جور دیگه.

فقط بعضی از شغل ها کم فروشی شون محسوس و  ملموسه، مال بعضی از شغلای دیگه ناملموس و نامحسوس.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۰:۴۴