دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خمس» ثبت شده است

به شوق زیارت خورشید یازدهم، با پای سر، رنج سفر را ، تا سامرا، به جان خریده بود.  همراه خودش ،  امانتی از جنس کیسه های سیم و زر داشت. هر کیسه ی سر بسته، مُهری  داشت که نشان می داد چه کسی آن را تقدیم امام خودش کرده.

وقتی شرف حضور در محضر امام را یافت، روی زانوی امام، کودکی دید، ماه تر از ماه!

امام به کودک خردسالش اشاره کرد که: هدیه های  شیعیان و دوستانت را تحویل بگیر؛

کودک، ولی پرسید: آیا جایز است که دست پاک، به سمت مال و هدیه های ناپاک دراز شود؟!

امام از حامل هدیه ها  خواست تا کیسه  ها را برای جدا شدن حلال و حرامش  بیرون بیاورد؛

احمد بن اسحاق،  هر کیسه را که بیرون می آورد، کودک،  از فرستنده و مبلغ و جزئیات  همان کیسه خبر می داد. کیسه را که باز می کردند، جزئیاتش همان بود که لحظه ای پیش، کودک معصوم امام گفته بود.

اگر در کیسه ای سکه ای  از مال حرام بود، کودک قصه ی همان سکه را هم می گفت.

کودک، قصه را  تعریف می کرد و پدر، قصه را تصدیق!

سر انجام، امام کیسه های ناپاک را به پسر اسحاق داد تا از دست آن ها که فرستاده اند، به دست صاحبان اصلی شان برسند.

احمد بن اسحاق، با این پیام کیسه ها را پس می داد که: «امام به این اموال، نیازی ندارد!»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۲۱

وصیت نامه اش رو گذاشته بود زیر متکاش...

حساب  سال خمسی و وجوهاتش رو هم داشت. دقیق!

هزار تومن اگه از بقیه کاسبای بازار، وجه دستی می گرفت، چند جا یادداشت می کرد و به چند نفر می سپرد.

یه روز که بابام به باباش گفته بود: «حاجی! خیلی مته به خشخاش می ذاری»، جواب شنیده بود که : «مجبورم پسر جون! با یکی قرار ملاقات دارم که نگفته کی و کجا»

راست می گفت خدا بیامرز...

کی فکرش رو می کرد، صبح یه روز تابستونی خبر بیاد که بابابزرگ ما ، نیمه های شب و خیلی نا هوا، احضار شده واسه ملاقات...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۲۸