دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حکمت» ثبت شده است

قرآنُ که  بخونیم و بگردیم، می بینیم خدا  کلمه ی «فصل الخطابُ» فقط یه جا به کار برده.

خدا توی سوره ی صاد می گه: «ما به داوود حکمت و فصل الخطاب بخشیدیم»

از همین آیه می شه فهمید که بین حکمت داشتن و فصل الخطاب داشتن یه رابطه ای وجود داره.

به نظر من، کلامی نافذه و فصل الخطاب می شه که حکیمانه باشه.

و الا  همه ی ماها، حرفی رو که اولش با آخرش نمی خونه و تناقض داره،  از این گوش می شنویم و از اون گوش بیرون می دیم و فراموش می کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۴

خدا توی قرآنش فرموده: برگی از درخت نمی افته، مگه اینکه من می دونم.

اطلاع خدا از افتادن یه برگ، مث اطلاع ما نیست.  ما ها، شاید افتادن یه برگ رو ببینیم و ازش با خبر بشیم، ولی توی افتادن یا نیفتادنش کاره ای نیستیم.

اما، خدا وقتی می گه من از افتادن یه برگ با خبرم،  معنیش اینه که براش برنامه ریزی کردم.

یعنی منم که مشخص می کنم هر برگی کی بیفته و کجا بیفته و چه جوری بیفته.

حالا خودمونیم:

توی دنیایی که حتی افتادن یه برگش هم حساب و کتاب داره، شانس چه معنایی می تونه داشته باشه؟!

پس همه کاره این دنیا، خود خداست.

ولی خدا، با همه بزرگیش، به ما آدما قدرت و اجازه داده که حتی برای حکمت و مصلحتش هم برنامه ریزی کنیم!

حرفی که زدم، شاید توی نظر اول خیلی عجیب بیاد،  ولی آیه های قرآن می گن واقعیت داره.

اینکه خدا واسه ما چه حکمت و مصلحتی در نظر بگیره، بستگی به خود ما داره.

بستگی به نیتی که توی دلمون داریم و کاری که می خوایم انجام بدیم.

اگه نیتمون خیر باشه، خدا سنگ ها رو از پیش پامون بر می داره. ولی اگه قصدمون خوب و خدایی نباشه،  یه کاری می کنه که از زمین و آسمون برامون بد بیاد.

 خوب آوردن و بد بیاری، هیچ کدومش شانسی  نیست...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۵

اون روز معلوم بود که استاد دست و دلش به درس دادن نمی ره...

سابقه نداشت، ولی شروع کرده بود به گرم و گل گرفتن با بچه ها!

از هرگونه بحث حاشیه ای و نامربوط هم استقبال می کرد.

دست آخر خودش هم خسته شد و به شوخی گفت:

« می دونید بچه ها! من امروز سوادم رو جا گذاشتم. یعنی یادم رفته یادداشت هام رو دنبال خودم بیارم سر کلاس... برای همینم امروز کلاس رو زودتر تموم می کنیم.»

موقعی که داشتیم از کلاس می زدیم بیرون، داشتم به این فکر می کردم که آخه سواد جا گذاشتنی هم شد سواد؟!

«دعوتید به خواندن کتاب احادیث دانشجویی»

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۸:۱۱

همه دانش ها، یه ریشه مشترک دارن...

یعنی از یه جای واحد شروع می شن.

 درست ترش اینه که  باید از یه جای واحد شروع بشن...

حالا اگه کسی با اون ریشه واحد کاری نداشته باشه و فقط و فقط سرش به تخصص خودش گرم باشه، کارش مث چی می مونه؟

مث کار کسی که یه کتاب رمان رو از وسطش باز کنه و بی اطلاع از فصل های اولیه اون، شروع کنه به خوندن بقیه فصل ها...

همچین کسی، مشکل بتونه از کلیت داستان، چیزی سر در بیاره.

 

نقطه آغاز همه دانش ها، خدا شناسیه...

یعنی ما هر جای این هستی رو که بخوایم بشناسیم، اول از همه باید بدونیم هستی از کجا اومده...

دونستن این سؤال، نگاه ما رو به هستی و چگونگی شناخت اون هم تغییر می ده.

نتیجه دانش فیزیک و ریاضیات، وقتی بدون خدا شناسی آغاز بشه، می شه بمب های چند ده تنی و هسته ای و اینجور چیزا...

ولی نتیجه  همون دانش ها، وقتی از زیر چتر اعتقاد به خدا بیرون بیان، کمک به صلح و سعادت بشره.

 


به سلامتی، در مقام اشرف مخلوقات، دل هسته رو هم شکوندیم..

الکتریسیته رو هم که قبلش کشف کرده بودیم...

فضا رو هم  که تسخیر کردیم...

ظاهراً پا روی کره ماه هم گذاشتیم....

چند سال دیگه هم قراره بریم مریخ...

نانو تکنولوژی و  آی تی و عصر دیجیتال و اینجور چیزا رو که دیگه نگو!

یه کارهایی کردیم که وقتی بهش فکر می کنیم، سر خودمون هم سوت می کشه...

ولی با همه این اوصاف، وقتی یه گوشه از کره خاکیمون قحطی میاد، آدم هاش باید از گرسنگی بمیرن....

خودمونیم واقعاً...

دانشه ما ها داریم؟!


«دعوتید به خواندن کتاب احادیث دانشجویی»
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۸:۰۹