خیلی از آدما، تصوری که از خدا و پیامبر و دنیا و هستی دارن، مربوط به سنین پنج شش سالگیشونه.
یعنی توی اون سن هر چیزی که از معلم مهد و مامان و مادربزرگشون شنیدن، براشون شده جهان بینی. در حالی که تصورات و عقاید پنج شش سالگی، به درد همون پنج شش سالگی می خوره.
خیلی از ماها، خودمون بزرگ شدیم و بیست و چند سالمونه، ولی خدایی که توی ذهنمون داشتیم بزرگ نشده و کوچیک مونده. برای همینم دیگه جوابگوی خیلی از مسائل هستی و دنیا و جامعه نیست و باید به قدرتش شک کرد.
اینکه می گن مهم ترین و ضروری ترین علم دنیا، علم خداشناسیه به همین خاطره.
اونایی که توی خداشناسی پایه شون ضعیف باشه، حرف شک و تردید خودشون نمی شن.