دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جدایی» ثبت شده است

معمولا شروع آشنایی و سلام به اختیار خودمونه …

به همین دلیل هم هست که بنده های سفارشی خدا ، همون هایی که خدا اسمشون رو گذاشته عباد الرحمان ، عادت دارن با هر کسی دوست و آشنا نشن …

مثلا سر و کارشون که با جاهل جماعت بیفته ، یه سلام خشک و خالی میدن که معنیش همون والسلام خودمونه  و بعد هم رد میشن و می رن … 

ولی خدا حافظی اینجور نیست …

خیلی از وداع ها بیشتر از روی جبره  تا اختیار …

اینجور وقتا دل همه با هم بودن رو می خواد ولی حریف تقدیر نمی شه شد …

عوضش رسم و رسومی هست که باهاش میشه لحظه های تلخ رو شیرین کرد ….

رسم اول  جدایی، بدرقه کردنه …

بدرقه کردن هم یه چیزیه توی همون مایه های استقبال و پیشواز…

همینکه دو تا بنده خدا مدتی رو خواه یه سال ، خواه یا ساعت با هم باشن ، همین با هم بودنشون منشاء حق و حقوقی میشه که یکیش حق بدرقه ست …

یعنی اینکه وقتی گفت : با اجازه شما می خوام از خدمتتون مرخص بشم همون جور که روی مبل لم دادی براش دست تکون نده ، بلند شو حد اقل تا دم در همراهیش کن …

خدا و پیغمبرش رو اینجوری بیشتر خوش میاد …

 

یکی از آداب و رسوم  وداع ، هدیه دادنه …

حالا لازم نیست زیاد هم سنگین و رنگین باشه …

هر کسی به قدر وسع و کرم خودش ، اگه سر کیسه رو شل کنه و برای اون یکی هدیه بخره ، باعث میشه طرف دیگه با دیدن هدیه یاد ما بیفته و دلش برامون تنگ بکشه  و دوباره بیاد پیشمون برای یه سلام تازه تر …

حالا نگاه به زندگی ها و مسلمونی های این دوره زمونه نکن ، ولی خدا فرموده : زن و شوهر هم که می خوان از هم جدا بشن ،  هر کدوم که میلشون بیشتر  به جدائیه و بیشتر کارد به استخونش رسیده ، موقع طلاق با یه هدیه ای ، چیزی ، از دل طرف دیگه در بیاره تلخی رفتارش رو ….

تعجب داشت؟  می دونم !

 

موقع خداحافظی و وداع باید هدیه داد. ولی  حتما که نباید هدیه نقدی و سنگین باشه …

شما یه خودکار هدیه بده ..

اصلا یه بیت شعر یادگاری بنویس میون دفتر خاطرات طرف ، پاش هم امضا و تاریخ بزن تا هر وقت رفت سراغش به یادت بیفته و همچین از ته دل بگه : یادش بخیر !

یادت هم باشه که بزرگان که هم از ما با تجربه تر بودن ، هم عاقل تر و سر ذوق تر ، گفتن :

نام نیکو گر بماند زآدمی

به کز او ماند سرای زرنگار

 

و اما مهمترین و واجب ترین رسم خداحافظی ، همون خداحافظیه …

یعنی اینکه همدیگه رو بسپاریم به همونی که بهترین حافظ و مهربون ترین نگهبانه …

باید دست مهربون خدا رو پشت و پناه هم کنیم و پشت سر طرف برای سلامتیش  چار قل بخونیم …

باید برای هم دعا کنیم و هر چی آرزوی خیر  و خوب داریم بریزیم به پای هم …

بعد هم از خدا بخوایم که طرفمون سالم بره، ولی  خیلی زود هم  صحیح و سالم برگرده و بهمون سلام کنه …

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۰۸

شان بنده با ایمان نیست که هر جایی باشه و با هر کسی بشینه …

بنده واقعی خدا کسیه که وقتی جایی نشسته و حرفی پیش میاد که نباید به گوشش بره، خداحافظی کنه و  راهش رو بکشه به سمت صراط مستفیم و بره …

ولی خداحافظی و جدایی بنده با ایمان هم رسم و رسوم خودش رو داره …

قرآن اسمش رو می ذاره : جدایی زیبا .

خودمونیم ، تا حالا شده از کسی یا گروهی خوشمون نیاد و بتونیم ازشون «زیبا» جدا بشیم ؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۰۴

واقعیت اینه که هیچ سلامی ، بدون خداحافظی نیست …

درست ترش اینه که هیچ شروعی نیست که پایانی نداشته با شه و همه به هم رسیدن ها ، یه از هم جدا شدن هم دارن …

حالا ممکنه این به هم رسیدن با کلی سلام و صلوات باشه ولی از هم جدا شدنش با قهر و بدون خدا حافظی ..

مث زن و شوهر هایی که اولش با هزار جون قربون و صدقه به هم بعله می گن و دست آخر جوری از هم طلاق می گیرن که انگار دشمن خونی هم هستن …

شاید با خودت بگی : خب حق دارن ، وسط دعوا که حلوا خیر نمی کنن ، چه برسه به اینکه اون دعوا ، دعوای زن و شوهری و طلاق و اینجور حرفا باشه …

باید بگم : فرمایش شما متین ، ولی حرف خدا و دینش چیز دیگه ایه …

سوره احزاب رو که بخونی می بینی خدا به پیامبرش فرموده :

به همسرهات بگو اگه خدا و پیامبر و آخرتش رو می خواید که اجرتون عظیم و بر عهده خود خدا ، ولی اگه چشمتون به مال دنیاست  بیاید تا بی نیازتون کنم و بعد هم به زیبایی از هم جدا بشیم…

یعنی اینکه اگه قراره زیبا با هم زندگی نکنیم ، بیاین زیبا از هم جدا بشیم ….

بدون دعوا و جنگ اعصاب …

بدون هزار و یه خاطره بد …

می دونی چیه ؟ خدا زیباست و  فقط زیبایی ها رو دوست داره …  پس می خواد همه چیز تا اونجا که ممکنه زیبا باشن … حتی چیزهای تلخی مثل جدایی …

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۰۳

خدا، گفته وقتی با شریک مغازه ت، نمی سازی، خب راهتونُ‌ از هم سوا کنید.

وقتی از کوچه و محله ای که توش زندگی می کنی،‌ خوشت نمیاد، خب زمین خدا که قحط نیست. برو یه کوچه و محله ی دیگه.

گفته وقتی  شغلی رو دوست نداری ، نه واجبه نه مستحب که توی همون شغل بمونی، اووه! این همه راه هست برای پیدا کردن یه لقمه ی نون حلال!

ولی صحبت خانواده و شریک زندگی پیش میاد،  خدا انگار خودش هم می خواد پا در میونی کنه برای اینکه رشته ی محبت پاره نشه.

حتی برای بعد از طلاق و جدایی هم، خدا احکام و ضوابطی گذاشته که بلکه دوباره بشه این رشته ی پاره شده رو به هم وصل کرد.

خدا، هر چقدر که زیر یه سقف بودنُ خوش داره،‌ از جدایی و تنهایی آدما، بدش میاد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۱۱

امام صادق فرمود : وقتی به خاطر ایمان کسی باهاش ازدواج کنی ، خدا مال و جمال هم روزیت می کنه ...

صد که بیاد ، نود هم میاد ...

ولی بعضی ها، مهم ترین و  اصلی ترین و شایدم تنها ملاکشون برای انتخاب همسر، یا تیپ و قیافه ست، یا پول و پله و  پرستیژ.

نمی گم این چیزا مهم نیست.

اتفاقاً مهمه. خیلی هم مهمه. ولی برای ازدواج ملاک های مهم تری هم وجود داره.

رد اونایی  رو که ملاک اولیه و اصلی ازدواجشون، ثروت و قیافه ست،  باید چند ماه بعد، توی راهرو های دادگاه خانواده بگیری....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۹

برای  اینکه دستمون بیاد شک های مدام و بی مورد، چه اثراتی داره، کافیه یه توک پا بریم نزدیک ترین دادگاه خانواده ای که  آدرسشُ بلدیم.

اونجا، زن و شوهر هایی رو می بینیم که به خاطر شکاک بودن یکیشون، یا هر دو شون، کارشون به دعوا  و قهر و درخواست طلاق و جدایی کشیده.

 

ولی فقط دادگاه خانواده نیست که مضرات شک های زیاد و دم به دم و بی موردُ نشونمون می ده.

کافیه یه نگاهی به صفحه ی حوادث روزنامه ها بزنیم و ببنیم که شک بی مورد می تونه منجر به چه جنایت هایی بشه.

شک بی مورد ، از اون چیزائیه که اگه بهش بی محلی و کم توجهی نشه، یواش یواش کار آدمُ به جنون می کشونه.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۷:۰۶