دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تکلیف» ثبت شده است

خدا، چند جای قرآن فرموده که به هیچ کس بیشتر از وسع و توان و طاقت همون کس تکلیف نمی کنه.

 این قانون و سنت کلی خدا، راجع به وظیفه ی ما  در برابر طبیعت و محیط زیست هم صدق می کنه. یعنی فردای قیامت، خدا از ما درباره ی انقراض فلان گونه ی جانوری در صحرای آفریقا نمی پرسه. چون ما به احتمال زیاد کار خاصی برای جلوگیری از  انقراض اون گونه جانوری از دست مون برنمیاد.

ولی راجع به این پاکت های پلاستیکی تجزیه ناپذیر حتماً باید جواب پس بدیم. چون می تونستیم به جای این پاکت های سراسر ضرر، از زنبیل استفاده کنیم.

من و شما، فردای قیامت، بابت همه ی درختایی که به خاطر ما تبدیل به کاغذ شدن جواب پس بدیم. اگه اون چیزی که ما روی کاغذ نوشتیم،‌ ارزش قطع شدن یه درختُ داشته باشه که خوش به حالمون. ولی اگه اینجوری نباشه، اون دنیا جواب خدا و اون درختُ چی باید بدیم؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۵۸

نمی دونم تا حالا خط  های تولید کارخونه رو دیدین یا نه؟

هر خط تولیدی یه تسمه نقاله داره که قطعات روی اون سوار هستن و یکی یکی جلو میان...

اگه آدمی که وظیفه بسته بندی کردن اون قطعات رو داره،‌ شل بجنبه، یا دست از کار بکشه، قطعات همینجور پشت هم تلنبار میشن و کل خط تولید به مشکل بر می خوره...

عمر ما هم بی شباهت به همون تسمه نقاله ی خط تولید نیست ...

خدا، توی  سوره انشراح،  به پیامبر فرموده:

«فَإذا فَرَغتَ فَانصَب»

یعنی چی؟

یعنی وقتی از یه کار مهمی فارغ شدی، مشغول کار مهم بعدی شو!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۰۷:۰۲

هم هر روز تازه ای که برای ما شروع می شه یه مأموریت ویژه داره، هم مایی که قراره عمری داشته باشیم و اون روزُ  به شب برسونیم.

پس اگه مأموریت  و کار امروز رو به فردا بندازیم،  مأموریت و کار فردا رو کی انجام بدیم؟

کسی که کارهای امروزش رو به فردا موکول می کنه، هم روزهاش رو اسراف می کنه، هم از رودخانه عمر و  قافله زمان  عقب می مونه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۳

از قدیم و ندیم گفتن: کار، امروز رو به فردا نیفکن.

چرا؟  چون ما ها که به وجود خدای حکیم ایمان داریم، معتقدیم خدا هیچ مخلوقی رو بی حکمت و عبس و بیهوده نیافریده.

هر مخلوقی با یه مأموریت ویژه با به هستی می ذاره  و روز ها هم از این قانون کلی مستثنا نیستن. آخه روز ها هم  آفریده و مخلوق خدا هستن....

پس:  هر روزی با یه مأموریت ویژه شروع میشه. ماموریت و هدفی که با ماموریت و هدف روزای قبل و بعدش متفاوته...

خدا هیچ  دو تا مخلوقی رو شبیه به هم نیافریده.

پس هیچ روزی هم شبیه روزای قبل و بعدش نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۲۱

طرفدار، وقتی از فوتبالیست یا هنرپیشه خوشش میاد، سعی می کنه خودشُ مث اون کنه. مث اون لباس می پوشه، مث اون راه می ره، مث اون حرف می زنه...

ماها، مدعی هستیم کارمون از دوست داشتن امام زمانمون گذشته و عاشقیم. عشق که دیگه اصلاً کارش شبیه کردن عاشق به معشوقه.

ماها که ادعا داریم عاشقیم و واله و منتظر... ماها چقدر شبیه امامون هستیم؟ اصلاً عاشق و منتظریم؟ یا این که ....

 

اینُ دیگه همه مون بهش اعتقاد داریم: این که جمعه به جمعه، دفتر اعمالمونُ می برن پیش امام زمانمون.

ولی بعضی هامون که مؤمن‌تریم و مخلص تر، معتقدیم نقل،‌ نقل هفته ای یه بار نیست. امام حاضر، امام ناظر هم هست. یعنی لحظه به لحظه شاهد اعمال و رفتار ماست. امام ما، بیشتر از خود ما از حال ما خبر داره و همیشه به یاد ماست، حتی وقتایی که خودمون یاد خودمون نیستیم!

قضیه یه جوریه که انگار، بیش تر از اون که ما  منتظر ظهورش باشیم، اونه که منتظر آماده شدن ماست.

خودمونیم! منتظر واقعی ماییم، یا خودش؟!

 

بعضی ها وقتی می گن امامشون غایبه، منظورشون اینه که حاضر نیست. امامی هم که حاضر و ناظر نباشه، امام بی خبره! عوضش بعضی ها وقتی می گن امامشون غایبه، منظورشون اینه که امامشون ظاهر نیست. این ظاهر نبودن، بیشتر از اون که عیب امام باشه، عیب چشم ظاهربین و غیب نشناس ماهاست...

بعضی ها توی پستو های ذهنشون، منتظر امامی غایب و غیر حاضر و بی خبر از همه جا هستن که پای خودش هم یه جایی مث جزیره خضرا گیره.

ولی بعضی ها ، چشم و دلشون پاک تره، منتظر امامِ غایبِ غیر ظاهر، اما حاضر و ناظرن که همیشه و همه جا، همراه دلشونه.

انتظار ما، کدوم شکلیه؟!

 

احادیث، مرتب به گوشمون خوندن که بهترین اعمال انتظار فرجه.

از همین جمله می تونیم نتیجه بگیریم که انتظار، جزء اعماله و صرفاً ثانیه شماری درونی نیست.

اینکه انتظار فرج، جزء اعمال به حساب اومده، معنیش اینه که انتظار فرج با نشستن و دست روی دست گذاشتن فرق می کنه.

منتظر فرج، مث زندانی سلول انفرادی، اهل چوب خط کشیدن روزا و سال ها نیست. آخه خوب می دونه که اگه فقط بشینه و چوب خط بکشه، تا ابد باید توی همون سلول تنگ و تاریک باقی بمونه...

منتظر واقعی مث کسیه که برای فرار کردن از اون سلول، به تلاش میفته و تقلا می کنه...

ماها انتظارمون چه شکلی و چه جنسیه؟

شکل چوب خط کشیدن و جنس دست روی دست گذاشتنه، یا  شکل تقلا و حرکت و جنب و جوش؟!

 

اونایی که تجربه کنکورُ داشتن، خوب می دونن من چی می گم.

از تابستون سال قبل که درس خوندن برای کنکور شروع می شه، انگار زمان مث برق می گذره و  توی چشم به هم زدنی، شب کنکور از راه می رسه.

عوضش از فردای کنکور تا یه ماه بعد که رتبه ها رو اعلام کنن، هر روزش مثل یه قرنه.

فرق قبل از کنکور و بعد از کنکور، اینه که قبلش کلی درسِ نخونده و  تستِ حل نکرده داریم. برای همین هم هست که  زمان زود می گذره. ولی بعدش، چون دیکه نه کاری داریم، نه اصلاً کاری دستمونه، زمان کند می گذره.

اینکه دوازده قرن انتظار فرج، به سرعت برق و باد گذشته، معنیش اینه که ما شیعه ها، برای ظهور، کلی کار عقب افتاده و روی زمین مونده داریم.

اگه کاری برای انجام دادن باقی نمونده بود، یا اگه اصلاً کاری دستمون نبود، هر یه روزِ این دوازده قرن، خودش یه قرن بود.

حواسمون به کارهای عقب افتاده مون هست؟ واقعاً چقدر داریم برای ظهور آماده می شیم؟

 

اگه امام زمان بیاد، ارزونی میاد. بی کاری هم ریشه کن می شه. از ترافیک و راه بندون و آلودگی هوا هم خبری نیست. حتماً یه راهی هم  برای درمان ایدز و سرطان و ام اس و بقیه مریضی ها پیدا می کنه. امام زمان، حتماً فلسطینُ هم از  صهیونیست ها می گیره.

مشکلات و دغدغه های ما آدمای این قرن همین هاست و فکر می کنیم امام زمان برای حل همین مشکلاته که قراره بیاد.

صد سال پیش، پدر بزرگ هامون فکر می کردن اگه امام زمان بیاد متفقینُ از ایران بیرون می کنه و  قحطی تموم می شه و وبا و حصبه بی درمان نمی مونه.

حتماً! هشتصد سال پیش هم اجدادمون فکر می کردن اگه امام زمان بیاد، مغول ها رو تار و مار می کنه...

ولی هیچ کدوم از این کارها، کار هایی نیست که از دست کسی غیر از امام زمان بر نیاد. برای همین هم هست که امام زمان، نه برای  بیرون کردن مغول ها ظهور کرد، نه برای اخراج متفقین..

قرار هم نیست برای ارزون کردن شیر و گوشت، ظهور کنه...

باید ذهنمونُ به آرزوهای بزرگ تر و امام زمان بزرگ تری خو بدیم!

 

بعضی کارها، شاید اولش از روی توجه و حضور دل باشن، ولی تکرارشون باعث می شه تا  کم کم  رنگ عادت بگیرن. چیزی هم که رنگ عادت به خودش گرفت، دیگه کار دل نیست. چون ما آدما این قدرتُ داریم که وقتی دلمون جای دیگه ست و حواسمون نیست، بازم عادت هامونُ درست انجام بدیم. مثلاً هزاری هم که دلمون مشغول باشه و ذهنمون جای دیگه، درست رانندگی می کنیم و خیالی نیست!

حالا یه سؤال!

چقدر  از دعای ندبه خوندن های ما، و عجل فرجهم گفتن های ما، توسل گرفتن های ما، از سر حضور قلبه و  چقدرش از روی عادت...

چقدر واقعاً منتظر ظهوریم و چقدر از سر عادت، ادای منتظر ها رو در میاریم؟!

 

«ایشالّا آقا خودش میاد و همه چی رو درست می کنه!»

تا حالا چند بار این جمله رو شنیدیم؟

خودمون چی؟ خودمون تا حالا چند بار تنبلی و کم کاریمونُ زیر پوشش همین یه جمله ساده و تکراری قایم کردیم؟

ماها منتظر چه جور امامی هستیم؟

امامی که میاد تا خودش یه تنه همه کارهامونُ برامون انجام بده و ماها رو تنبل و تن پرور کنه؟ یا امامی که میاد تا ما رو هل بده و مجبورمون کنه قرن های قرن عقب افتادگی انسان از انسانیت خودشُ جبران کنیم؟

ماها منتظر چه جور امامی هستیم؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۶:۲۳