دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تلاش» ثبت شده است

چراغ جادوی هر آدمی،  توی وجود خودشه.

غول چراغ هم چیزی نیست جز همت و پشتکار و  ذوق و فکر و ابتکار خود همون آدم.

نمی شه دست روی دست گذاشت و توقع داشت که بقیه بیان و آرزوهای ما رو برآورده کنن.

به قول اون یارو:

نخارید کس تا کنون پشت من

به جز ناخنان سر انگشت من!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۹

مشکلات دنیا دو دسته بیشتر نیستن...

یا مقابلشون کاری از دستت بر میاد یا بر نمیاد.

اگه بر میاد که تنبلی نکن و دست به کار شو...

ولی اگه کاری دستت نیست، پس الکی حرص هم نخور...

توکل به خدا رو گذاشتن واسه همین روزا.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۳

 جهاد کشاورزی ، جهاده؛ جهاد سازندگی هم جهاد.

جهاد دانشگاهی، جهاده؛ جهاد مدرسه سازی هم جهاد.

اصلاً ممکنه بعضی از چیزها اول اسمشون واژه جهاد نیومده باشه، ولی باز هم جهاد هستن.

مثلاً اون هایی که گاهی وقت ها ، روزای جمعه به دل طبیعت می زنن و داوطلبانه  زباله ها های کوه و دشت رو  جمع می کنن،  کارشون یه جور جهاده.

یا داوطلب های امداد و نجات و اعضای هلال احمر هم که همیشه آماده کمک به هم نوعاشون هستن، در جهادگر بودن خودشون شک نکنن ....

اصلاً دامنه جهاد در دین ما اونقدر گسترده است که در اون، برای همه علاقه‌مند های تلاش و کوشش و جنب و جوش،  جا به اندازه کافی وجود داشته باشه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۴۸

وقتی یه کلمه 198 بار، یعنی نزدیک 200 بار توی قرآن تکرار بشه و خدا این همه روی اون تأکید داشته باشه، معلومه کلمه ی مهمیه.  

جهاد یعنی «کوشش کردن و کوشیدن به اندازه طاقت»

بعضی ها هم گفتن :  جهاد یعنی «کوشش توأم با رنج» یا « تلاش در کار با آنچه در توان باشد.»

خلاصه که جهاد همون بالا زدن آستین همت  و بالا کشیدن پاشنه ی همته.

وقتی جهاد با کلمه «فی سبیل الله » همراه باشه، مفهوم ویژه ای  پیدا می کنه، جهادِ در راه خدا، یعنی  هر نوع فعالیت و مبارزه سیاسی و اجتماعی و حتی اخلاقی، فرهنگی و اقتصادی، با جان و مال و زبان و قلم و فکر .

کلاً هر نوع  سعی و تلاشی که به خاطر خدا و در راه خدا باشه،  اسمش می شه جهاد فی سبیل الله.

فرقی همه نمی کنه که جهادگر در موقع همچین جهادی اسلحه کلاشینکف دستشه یا بیل و فرقون یا خودکار و روان نویس.

تلاش، تلاشه....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۴۶

می گن ادیسون وقتی میخواست لامپ روشنایی رو اختراع کنه، هزار تا راه رو امتحان کرد و توی هیچ کدومشون به نتیجه نرسید.

یه عده بهش گفتن: خب آقای ادیسون! می بینیم که هزار تا راه رو امتحان کردی و توی هر هزار تا راه، سرت به سنگ خورد و به جایی نرسیدی!

ادیسون بهشون جواب داد:

اشتباه نکنید!  من تونستم هزار تا راه رو کشف کنم که به ساخته شده لامپ روشنایی منجر نمی شه!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۱۶

خیلی فرقشونه، شاید از زمین تا آسمون.

اینکه چیزی رو  واقعا بخوای، یا اینکه فقط اون رو هوس کنی…

هوس ها زودگذرن، میان و می رن، خیلی زود شعله ور میشن و زود هم  فروکش می کنن.

ولی خواسته ها، یه شبه به وجود نیومدن که یک شبه هم از یاد برن.

کسی که واقعا از تمام وجودش چیزی رو می خواد، هیچ وقت راضی به دست روی دست گذاشتن نمی شه…

بلند می شه و با جدیت تمام  شروع می کنه به تقلا، شروع می کنه به این در و اون در زدن و  امتحان کردن راه های مختلف.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۹

هیچ دره عمیقی ، یک شبه درست نشده …

ساخته شدن دره ها ، پشتکاری می خواد به قدمت میلیون ها سال،  ولی رودها و جویبار ها، این پشتکار رو دارن و  می تون قدرتشون رو به رخ کوه های بزرگ و با عظمت بکشن …

تا الآن که من خدمت شما هستم سختی هیچ کوهی، حریف پشتکار هیچ رودی نشده و نتونسته خودش رو از فرسایش نجات بده.

رود ها، صبور تر از این حرفان که بخوان بعد از یکی دو بار سر به سنگ کوبیدن، دست از تلاش بردارن....




اگه تو باشی و توکل و پشتکاری که داری و باید هم داشته باشی ، هیچ قله ای حریف تو  و توکل و پشتکارت نمی شه، همونطوری که تا حالا ، هیچ تخته سنگ و رشته کوه عظیمی ، حریف قطره های بارون و جریان رود نشده.

البته تا یادم نرفته، این نکته رو هم بگم که  حتی یه پشتکار قوی  هم یه شبه به وجود نمیاد، قوی شدن پشتکار هم ، تمرین می خواد و پشتکار!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۶

بهش گفتن : ما که از قدیم می شناختیمت ، ولی بازم نفهمیدیم چه جوری شد که از اسیری رسیدی به امیری.

گفت : یه  روز که از دست دشمن  فرار کرده بودم  و  گوشه یه خرابه ، نفس نفس می زدم ، چشمم افتاد به یه مورچه …

مورچه دلش می خواست یه گندم رو ببره بالای دیوار خرابه .

با هر زحمتی بود گندم رو با خودش ، به اندازه چند وجب بالا می برد و بعد همراه گندم سقوط می کرد روی زمین .

کار من شده بودن شمردن دفعه های سقوطش و کار اون شده بود از نو شروع کردن.

شمردم و شمردم  و شمردم، به هفتاد که رسیدم ، مورچه همراه گندم از دیوار بالا رفت. مورچه ی کوچیک به من بزرگترین درس زندگیم رو داد : «درس پشتکار»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۰۰

نمی دونم این قانون هشتاد، بیست  به گوشتون خورده یا نه ....

توی این کتابای قورت دادن قورباغه و موفقیت در هشتاد دقیقه و  اینجور جاها، همیشه از این قانون بحث می شه...

قانونی که می گه :

معمولاً هشتاد درصد موفقیت ها و دست آوردهای ما، حاصل بیست درصد از تلاش های ماست.

این یعنی  هشتاد درصد باقی مونده تلاش ما، فقط به اندازه بیست درصد برامون موفقیت به ارمغان میاره....

حالا فرق این بیست درصد تلاش و اون هشتاد درصد تلاش چیه؟

من که می گم برکت. شما چی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۰۱:۰۴