دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تعلیم و تربیت» ثبت شده است

بعضی از حدیث ها اونقدر ساده و روان و همه فهم هستن که احتیاجی به ترجمه و توضیح ندارن.

از امام اولمون روایت شده که فرمود:

العاقِل، یَطلُبُ الکَمال؛

وَ الجاهِل،  یَطلُبُ المال!

**

گاهی وقتا، چیزی رو نداریم،  ولی نمی دونیم که اونُ نداریم.

اما گاهی وقتا چیزی رو نداریم،  و می دونیم که  اون چیزُ نداریم.

یکی از مراحل کمال، همین رسیدن  از اون حالت اول به این حالت دومه.

از امام اولمون و امیر اهل ایمان روایت شده که فرمود:

یکی  از نشانه های  کمال و فراوانى فضل آدمى ، آگاهى او از نقصان و نداشته های خویش است .

**

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۰۶

توی این سال ها، اسم خیلی از وزارت خونه ها عوض شد. ولی اسم وزارت آموزش و پرورش، کماکان وزارت آموزش و پرورشه.

البته دقیقاً مشخص نیست که این بخش پرورش، کجا ظهور و بروز داره. فعلن که همه ی زنگ ها، به جز زنگ تفریح، زنگ آموزشه.

پس سهم پرورش چی می شه این وسط؟

سهم تربیت چی می شه در کنار تعلیم؟

شده عین باشگاه های فرهنگی- ورزشی که معلوم نیست اون بخش فرهنگی شون دقیقاً کجاست؟!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۳۹

سال ها بعد از گرفتن دیپلم بود که فهمیدم یه چیزی وجود داره به اسم « مهارت نه گفتن»

بعداً فهمیدم علاوه بر این مهارت، کلی مهارت دیگه هم هست که بهشون می گن «مهارت های زندگی»

با خودم گفتم: پس چرا توی مدرسه به ما از این چیزا یاد ندادن؟ مگه قرار نبود ما بزرگ بشیم و بزنیم به دل کار و زندگی.

پس چرا برای ما از این مهارت های زندگی چیزی نگفتن؟!

وقت نشد، یا یادشون رفت؟!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۹ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۲۲

الآنُ نمی دونم ولی زمان ما، مجموع دانش آموزان کلاس اول تا  چهارم دبیرستان، حدود هجده میلیون نفر می شدن.

وزارت محترم آموزش و پرورش به همه ی ما هجده میلیون نفر خیلی چیزا  آموزش داد. مثلاً آموزش داد که چه جوری مساحت لوزی و ذوزنقه رو حساب کنیم.

خود بنده تا امروز حتی یه بار هم لازم نشده که مساحت هیچ لوزی و ذوزنقه ای رو در زندگی حساب کنم. ولی  تا امروز با مشکلات زیادی رو برو شدم که زمان مدرسه کسی به من  و بقیه آموزش نداد  چه جوری  اون ها رو حل کنیم.

 

شما رو نمی دونم ولی  خود من هر وقت اسم وسایل کمک آموزشی میاد، یاد سه تا چیز می افتم:

کره ی جغرافیایی،  آهنربای  نعلی شکل و ترکه ی آلبالو.

توی مدرسه ما، وسایل کمک آموزشی فقط این سه تا  چیز بود. توی مدرسه ی شما چطور؟!

 

البته زمان ما هم بودن اولیای دلسوزی که به منظور رفع فقر آی کیوی فرزندانشون برای اونا معلم خصوصی می گرفتن.

ولی گرفتن معلم خصوصی مسأله  ای بود که همه سعی می کردن یه جوری مخفیش کنن.

اما الآن اوضاع فرق کرده.

الآن گرفتن معلم خصوصی و  رفتن  به کلاس تقویتی و اینجور چیزا، یه جور مایه ی تفاخر و کلاس گذاشتن و اینجور چیزاست.

 

حالا مدل گوشی و  مارک لباس و  کارخونه ی سازنده ی ماشینُ بگی باز یه چیزی.

ولی پول معلم خصوصی و کلاس تقویتی دیگه چیه بعضیا باهاش کلاس می ذارن؟!

مثلاً  توی جلسه ی خواستگاری، خواهر داماد میگه:

کامبیز ما همه ی درساشُ با معلم خصوصی ساعتی دویست هزار تومن  پاس کرده.

بعد، مادر عروس جواب می ده که:

دختر منم ترمی  ده میلیون پول کلاس های تقویتیش شده. ما به کمتر از پونصد میلیون شیربها رضایت نمی دیم.

 

توی این سال ها، تقریباً همه چی عوض شد.

نظام آموزشی عوض شد.

شکل و محتوای کتاب ها عوض شد.

شکل میز و نیمکت ها عوض شد.

نمره های کمی تبدیل به نمره های کیفی شد.

شکل کیف  و  دفتر  و  جامدادی بچه ها عوض شد.

ثلث اول و دوم و سوم تبدیل به نیمسال اول و دوم شد.

کلاً همه چی عوض شد به جز آقای دکتر توکلیِ سازمان سنجش آموزش کشور.

کسی که نه خودش عوض شد، نه قیافه ش، نه حرفاش..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۵۰

از بین همه ی ابزار و ادواتی که عقل ابزاری این بشر ابزارساز ساخته، بیل و کلنگ از همه شون ساده ترن.

ولی همین بیل و کلنگ ساده و ابتدایی هم، تا خودشون ساخته و پرداخته نشن، نمی تونن چیز دیگه ای بسازن.  با بیل معیوب که نمی شه خونه سازی کرد. با کلنگ معیوب  هم همینطور.

این قانون دنیاست که هر چیزی، تا خودش ساخته نشه، نمی تون چیز دیگه ای رو بسازه.

آدمیزاد هم اول باید خودشُ بسازه و اصلاح و تربیت کنه، بعد به ساختن و تربیت و اصلاح بقیه بپردازه.

آدمی که خودسازی نکرده، آدمی که هنوز حریف خودش نشده، آدمی که نمی تونه از خواب سحرگاهی خودش دل بکنه و پای سجاده بشینه، همچین آدمی نمی تونه منشأ خیر و برکتی برای بقیه هم باشه. نمی تونه مربی و اسوه و الگوی بقیه باشه.

برای همینم هست که بزرگ ترین مربی بشر، یعنی پیامبر اکرم، مامور بود به شب زنده داری و تهجد  و سحرخیری. آخه بهترین وقت خودسازی، همین وقته. هر بذری، توی یه وقتی از سال بهتر از وقتای دیگه به بار می شینه و ثمر می ده. بذر اصلاح و تربیت نفس، بذر خودسازی هم  سحرها بهتر از هر وقت دیگه ای به بار می شینه.

خاک وجودمونُ از این بذر عالی، خالی نذاریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۰

سربازی، مخصوصاً ساعت های آسایشگاهش، جائیه که همه در نقش معلم همدیگه ظاهر می شن.

یکی به اون یکی ترکی یاد می ده، اون یکی به این یکی لری یاد میده.

یکی هم آموزگار لهجه ی مشهدی می شه.

البته دیده شده که افراد، در دوران سربازی  یه چیزایی یاد گرفتن که کاش یاد نمی گرفتن!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۳

بعضی از هموطنامون کارشون آموزش رانندگیه.

یه تابلوی آموزشگاه رانندگی فلان هم زدن بالای ماشینشون که همه بدونن اونی که پشت فرمونه، تحت تعلیمه.

ولی یه عده هم هستن که معلم فرهنگ رانندگی هستن.

یعنی کنار دستشون که بشینی تازه می فهمی که فرهنگ رانندگی یعنی چی!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۱۳

می گفت :

من آبدارچی اداره مون هستم. خیلیا فکر می کنن چون سوادم تا کلاس ششمه، فقط به درد چایی ریختن می خورم. ولی باور کنید  راه حل همه ی گیر و گورهای اداری ارباب رجوع دست منه.

کسی اگه بیاد پیش من، جوری راهنمایش می کنم که کارش، عوض دو ماه در به دری،  دو ساعته انجام بشه...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۳۳

قدیمی ها،  خیلی حواسشون به آداب معاشرت بوده.

اونقدر که برای بچه هاشون کتاب آموزش آداب معاشرت می نوشتن.  همین آقای کیکاوس، پسر اسکندر،  بله. خود همین آقا! ایشون کتاب قابوس نامه رو برای بچه ی خودش نوشته.  که چی؟ که بچه ش آداب دان بار بیاد.  که یاد بگیره با هر کسی چه جوری معاشرت کنه.

درسته که چندصد سال از زمان تالیف اون کتاب می گذره. ولی هنوزم تازه ست. هنوزم به درد می خوره. هنوزم کاربرد داره.




بزنم به تخته کتابای قدیمی آموزش آداب معاشرت زیادن. فقط  اون قابوس نامه ای که اسمشُ بردم نیست.  نمونه ش همین گلستان و بوستان دوستمون سعدی شیرازی. یا سیاست نامه ی  خواجه نظام الملک طوسی.

دیگه جونم براتون بگه: اخلاق ناصری، اخلاق جلالی، اخلاق محسنی.

زیادن. بگردی بیشترم پیدا می کنی.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۰