توی یه وسیله ی
مکانیکی، مثلاً اتومبیل، لازم نیست که قطعات برای هم جا باز کنن.
حتی لازم نیست
همدیگه رو تحمل کنن و با همدیگه راه بیان و درمورد همدیگه انعطاف به خرج بدن.
توی یه وسیله ی مکانیکی، هر قطعه ای که مشکل پیدا کنه، یا
سازش با بقیه ی قطعات جور در نیاد، فوراً با یه قطعه ی سالم تعویض می شه.
فرق اصلی ساختمون
موجودات زنده با وسایل مکانیکی هم همینه.
اعضای بدن موجودات
زنده، نسبت به هم انعطاف دارن و با همدیگه تا آخرین حد ممکن راه میان.
یعنی با بد و خوب
هم می سازن و معمولاً صداشون هم در نمیاد.
حالا به نظر شما،
خانواده و محل کار و تحصیل و کل جامعه، باید شبیه یه بدن زنده باشه یا شبیه یه
وسیله ی مکانیکی؟!
فرق یه وسیله ی
انعطاف پذیر، با یه وسیله ی انعطاف ناپذیر توی فشارها و سختی ها مشخص می شه.
وسیله ی انعطاف
ناپذیر، موقع سختی و فشار، هم خودش می شکنه و آسیب می بینه، هم به بقیه
آسیب می رسونه.
ولی وسیله ی انعطاف
پذیر، هم خودش زیر بار فشار و سختی تاب میاره، هم می تونه یه مقدار از بار بقیه رو
به دوش بکشه.
آدما هم بعضیاشون
انعطاف پذیر و اهل تحملن، بعضیای دیگه انعطاف ناپذیر و سخت و شکننده.
شما، خودتونُ توی کدوم دسته طبقه بندی می کنید؟!
انعطاف پذیری، یعنی
اینکه مرغ آدم یه پا نداشته باشه.
انعطاف پذیری یعنی
اینکه آدم بتونه با بقیه، کنار بیاد؛ بقیه ای که ممکنه افکار و عقاید و سلایقشون
با ما فرق داشته باشه.
انعطاف پذیری یعنی
اینکه آدم بتونه تغییرات رو به رسمیت بشناسه و با اون ها کنار بیاد.
انعطاف پذیری، کلمه ی رمز رد کردن مرحله های سخته.
اونایی که این کلمه
رو بلد نباشن، زود می بازن و حذف می شن!