دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا

اعتقاد، رفتار و اخلاق صحیح

دین و دنیا
پیوندهای روزانه

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تردید» ثبت شده است

درسته که بعضی ها ممکنه به جای دو تا کلیه، سه تا کلیه یا حتی چهارتا کلیه داشته باشن.

درسته که آدم سالم دو تا جفت چشم داره. دو تا شش داره. دو تا سوراخ بینی داره. دو تا گوش داره.

ولی دل رو خدا به هیشکی بیشتر از یکی نداده.

خود دل هم یه جوریه که توش، بیش تر از یه عشق جا نمی شه.

کسی که خونه دلش رو فقط به  اسم یه محبوب سند بزنه، هیچ وقت گرفتار تردید و دو دلی نیمی شه.

دو دلی های ما، به خاطر اینه که می خوایم توی یه دل کوچیک، که فقط ظرفیت یه محبوب رو داره، خیلی ها رو جا بدیم.

نمی شه ! یعنی این رسمش نیست!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۵۸

بعضی از اونایی که خیلی ادعای زرنگیشون می شه، فکر می کنن راه و چاه اینجور زرنگ بازی ها رو فقط خودشون بلد هستن.

فکر می کنن عقل و هوش بقیه، به همچین دوز و کلک هایی قد نمی ده.

برای همینم هست که اینقدر از خودشون و زرنگ بازی هاشون خوششون میاد. آخه فکر می کنن خیلی نابغه و اینشتین هستن. در حالی که اینطوری نیست.

خیلی از اون دوز و کلک ها رو خیلی های دیگه هم بلدن.  ولی یه نیروی بازدارنده توی وجودشون هست که اجازه نمی ده دور اینجور کارا برن....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۴

یکی از سوء استفاده های حرومی که میشه از مهارت پرسشگری کرد ، تجسسه .

ساده ترش میشه همون سرک کشیدن توی زندگی خصوصی خلق الله .

یعنی همون کاری که خدا شدیدا نهی کرده از پرداختن بهش ...

فضولی هم  البته بهش میگن و از همون دور هم پیداست که طرح همچین سوال هایی به هیچ وجه مورد پسند خدا نیست و حرومه ...

در کنار  سوال های حروم ، صد البته که  سوال های واجب و خیلی خیلی ضروری هم پیدا میشن ...

سوال هایی که خجالت بردار نیستن و باید  به وقتش و از اهلش پرسیده بشن ...

خودمویم : تا حالا شده  چیزی رو که لازم بوده بپرسید به خاطر کم رویی یا غرور یا بی حوصلگی نپرسید و بعدا بفهمید  دستی دستی چه بلایی رو سر خودتون آوردید با  نپرسیدنتون ...

شده ؟
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۱۵

می گن مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسه.

راست هم می گن.

دلیل خیلی از شک ها و تردید ها، تجربه های قبلیه. مثلاً کافیه یه بار، ‌از یه نفر دروغی شنیده باشیم. اونجاست  که دیگه به راست ترین حرفای طرف هم شک می کنیم.

حتی  ممکنه پی بردن به دروغ یه دوست، باعث بشه به حرف راست بقیه ی دوستامون هم شک بکنیم.

می خوام بگم بعضی وقتا اگه احساس می کنیم که یکی سخت به ما اعتماد می کنه و  انگار بهمون مشکوکه بهش حق بدیم. شاید قبلاً  خود ما یا یکی دیگه باعث شده که اعتمادش خدشه دار بشه.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۰:۵۳

خیلی از آدما،‌ تصوری که از خدا و پیامبر و دنیا و هستی دارن، مربوط به سنین پنج شش سالگیشونه.

یعنی توی اون سن هر چیزی که از معلم مهد و مامان و مادربزرگشون شنیدن، براشون شده جهان بینی.  در حالی که تصورات و  عقاید پنج شش سالگی، به درد همون پنج شش سالگی می خوره. 

خیلی از ماها، خودمون بزرگ شدیم و بیست و چند سالمونه،‌ ولی خدایی که توی ذهنمون داشتیم بزرگ نشده و کوچیک مونده.  برای همینم  دیگه جوابگوی خیلی از مسائل هستی و دنیا و جامعه نیست و باید به قدرتش شک کرد.

اینکه می گن مهم ترین و ضروری ترین علم دنیا،‌ علم خداشناسیه به همین خاطره.

اونایی که توی خداشناسی پایه شون ضعیف باشه،  حرف شک و تردید خودشون نمی شن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۰:۵۱

اصلاً چرا ما آدما دچار شک و تردید می شیم.

چی می شه که  یه وقتایی  وسط  مسیری که داریم می ریم، توقف می کنیم، بعد برمی گردیم و یه نگاهی به عقب میندازیم،  بعدم همه ی وجودمونُ این ترس عجیب در می گیره که:

«نکنه!

نکنه همه این راهی که یه عمره داریم میایم، اشتباه باشه و  سر از هیچ جای خوشایندی در نیاره.

نکنه داریم راهُ  غلط می ریم و حواسمون هم نیست. »

به نظر شما،‌چی میشه که بعد از سال ها اعتماد به یه نفر،  بهش شک می کنیم.

چی می شه که یه وقتایی تصمیم گیری برامون سخت می شه و نمی تونیم به حرف هیچ کسی اعتماد کنیم.

منشأ شک هایی که مث خوره به جون آدما می افتن، کجاست؟!

 

یکی از چیزایی که باعث می شه یه وقتایی ، حتی به وجود خدا هم شک کنیم، اینه که بی رو دربایستی، پایه مون ضعیفه.

درست مث دانش آموزی که  کلاس اول با ارفاق و اغماض قبول شده،‌حالا توی کلاس دوم به مشکل برخورده.

ما ها قرار بوده که اصول دینمونُ از روی تحقیق و بررسی قبول کنیم.  ولی چون  اکثریت مون حال و حوصله ی این کارُ نداشتیم، تصورمون از  توحید و خدا و پیامبر و  قیامت،  تصور  خیلی درست و دقیقی نیست. 

برای همینم خیلی جاها جواب نمی ده.

مثلاً به محض اینکه توی اینترنت ، چند صفحه از نوشته های آدمای بی خدا رو می خونیم، یه دفعه ای ته دلمون خالی می شه که: «نکنه حق با اینا باشه؟!»

یا مثلاً وقتی یکی از عزیزامونُ‌ از دست می دیم و خدا به دعای ما، اون عزیزُ شفا نمی ده،‌ تا یه مدت به عدل خدا مشکوکیم. به خاطر اینکه تصورمون از عدل و استجابت خدا، تصور مخدوشیه.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۰:۴۹

آدم با ایمان، آدم شکاک و بد بینی نیست. ولی  ساده و زودباور هم نیست.

وجود یه مقدار شک و تردید باعث می شه تا آدم  هر حرفی رو از هر کسی قبول نکنه و چشم و گوش بسته دنبال کسی نره.

شک و تردید، اگه حالت شدید و افراطی به خودش نگیره، وجودش لازمه. مخصوصاً توی این دنیای جدید که خیلی خیلی پیچیده شده و نمی شه به هر دستی، دست داد!

به قول شاعر:

ای بسا ابلیس آدم روی  هست / پس به هر دستی نباید داد دست.

خیلی از اونایی که ما بهشون می گیم مالباخته، دارن چوب خوش باوری  خودشونُ می خورن.

البته ضرر مالی هر چقدر هم زیاد باشه قابل جبرانه. ولی بعضیا هستن که به جای زدن جیب آدم، رأی و عقیده ی درست آدمُ می زنن.

برای همینه که هیچ حرفی نباید در بسته و  چشم و گوش بسته قبول کرد!‌

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۷:۱۶

شک و تردید از اون چیزائیه که ماها معمولاً  براش یه بار منفی قائل هستیم. در حالی که لزوماً تردید و شک چیزای بدی نیستن و ضرر نمی رسونن.

یک شک و تردید و به جا، می تونه آثار مثبتی برای خود ما، افراد دور و بر ما، و حتی برای کل آدمای دنیا داشته باشه.

چه جوریشُ عرض می کنیم!

 

به این فکر کنید که اگه قرار بود آدما، به هیچ کدوم از حرفایی که توی مدرسه یا از پدر و مادرشون می شنون شک نکنن.

اینجوری باید هنوزم تصور همه ی ما این می بود که زمین مرکز جهانه و خورشید و ستاره ها دارن دور زمین می چرخن.  یا فرضاً کره ی زمین روی دوش یه نهنگ سواره.

ولی همیشه بودن آدمایی که به شنیده ها و باور هاشون شک کردن و همون شک باعث شده تا چیزای تازه ای کشف کنن و پرده از حقایق تازه ای بردارن.

تردید و شک، راهیه برای رسیدن به دانایی.

 

اگه پای صحبت خیلی از تازه مسلمون ها بشینیم، می بینم بیشترشون نسبت به دین قبلیشون تعصب خاص داشتن و آدمای معتقدی بودن. ولی یه شک و تردید خیلی کوچیک باعث شده تا راجع به عقاید خودشون و  ادیان دیگه بیشتر تحقیق کنن. بعد هم همون تحقیق بهشون کمک کرده  تا راه بهتری رو برای باقی زندگیشون پیدا کنن.

شک می تونه مقدمه ای برای انتخاب راه های بهتر باشه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۷:۱۴

اگه علم بشر این همه پیشرفت کرده، دلیل داشته.

دلیلش هم این بوده که هر دانشمندی،  به بخشی از گفته ها و یافته های آدمای قبل از خودش اعتماد کرده و  اون ها  رو درست فرض کرده و یه آجر روی آجرای قبلی گذاشته.

برای پیشرفت کردن و نوآوری داشتن، هم شک لازمه، ‌هم اعتماد.

اگه قرار باشه به همه ی گفته های قبلی شک کنیم باید برگردیم به غار.

اگر هم قرار بود به همه ی گفته های گذشتگان اعتماد کنیم،  همین الآنم توی غار زندگی می کردیم.

نه شک مطلق خوبه،‌نه اعتماد مطلق.

هر چیزی به جا به اندازه ش خوبه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۷:۱۱

برای  اینکه دستمون بیاد شک های مدام و بی مورد، چه اثراتی داره، کافیه یه توک پا بریم نزدیک ترین دادگاه خانواده ای که  آدرسشُ بلدیم.

اونجا، زن و شوهر هایی رو می بینیم که به خاطر شکاک بودن یکیشون، یا هر دو شون، کارشون به دعوا  و قهر و درخواست طلاق و جدایی کشیده.

 

ولی فقط دادگاه خانواده نیست که مضرات شک های زیاد و دم به دم و بی موردُ نشونمون می ده.

کافیه یه نگاهی به صفحه ی حوادث روزنامه ها بزنیم و ببنیم که شک بی مورد می تونه منجر به چه جنایت هایی بشه.

شک بی مورد ، از اون چیزائیه که اگه بهش بی محلی و کم توجهی نشه، یواش یواش کار آدمُ به جنون می کشونه.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۱۷:۰۶