اونایی که یه مقدار نمره ی امتحان عربی شون از من و شما بالاتر می شده، احتمالاً هنوز یادشون هست.
که چی ؟
که «اِنَّما» جزء اَدات حَصره.
یعنی وقتی سر یه جمله ای میاد باید اونُ «تنها و تنها» یا «فقط و فقط» معنی کنیم.
اینُ گفتم که بگم خدا چند جای قرآن، همین «اِنَّما» رو آورده سر بعضی از جمله ها.
بعدش چی گفته؟!
بعدش به پیامبرش گفته: تو، هشدار دهنده ای. تو تذکر دهنده ای!
یعنی پیامبرها فقط و فقط کارشون همین هشدار دادن بوده. تنها و تنها، کارشون همین تذکر دادن بودنه.
خدا وقتی توی قرآن داره پیامبرُ برای اهل دنیا معرفی می کنه می گه: نذیری برای بشر.
نذیر با ذال، معنیش می شه هشدار دهنده.
**
درسته که پیامبرها، مأموریت اصلی و اساسی شون همین تذکر دادن و هشدار دادن و تلنگر زدن و یاد آوری کردن بود.
ولی اینجوری نیست که هشدار ها و تذکرات و تلنگرهاشون روی همه اثر کنه.
از قدیم و ندیم هم گفتن: نرود میخ آهنین در سنگ.
قرآن می گه: بعضی از دل ها، از سنگ هم سنگین ترن. غیر قابل نفوذِ غیر قابل نفوذ.
هشدار و تذکر و تلنگر، به کار همچین دل هایی نمیاد.
خدا توی قرآن، اسم بعضی از دل ها رو گذاشته: دل مهر و موم شده.
دل مهر و موم شده هم مثل ساختمون پلمپ شده، غیر قابل وروده!
**
بعضی از دل ها، اصلاً انگار که در برابر ورد هشدار و تذکر و تلنگر و موعظه، عایق کاری و آب بندی شده باشن.
خود پیامبر ما گاهی وقتا، دو ساعت می نشست و برای یه عده ای حرف می زد و نصیحت شون می کرد. ولی بعد از دو ساعت موعظه، می دید به جای اینکه دلشون نرم تر بشه، عنادشون سخت تر میشه.
بعدش، می رفت توی خلوت تنهایی خودش و آی غصه می خورد، آی غصه می خورد!
بعدش خدا جبرئیلُ می فرستاد که پیغام بیاره:
این قدر غضه نخور! قرار نیست هشدار ها و تلنگرهای تو روی همه جواب بده. هشدار های تو، فقط روی اون دل هایی جواب می ده که در خلوت خودشون، اهل خدا ترسی باشن.
**