من و شما، به هرکس که رحمی در دلش نباشد می گوییم سنگدل. ولی غافلیم که سنگ هم دلی دارد برای خودش!
تازه چه بسا در دل سنگ، یاقوت و فیروزه و لعل و عقیق هم نهفته باشد.
چه بسا دل سنگ بشکافد و چشمهای به زلالی اشک چشم از آن بجوشد؛
ولی ما به آدم بی رحم میگوییم سنگ دل؛
چرا؟!
چون آن صخره سخت و خشن را نمیبینیم که شقایقی با ساقه باریک و گلبرگهای نازکش از آن طلوع کرده ؛ هیچ وقت هم به این فکر نمی کنیم که چه دل خونی داشته آن صخره!
ما به آدم های بی رحم میگوییم سنگ دل، ولی این همه سنگ که اکنون بافروتنی خود را زیرپای ما فرش کردهاند را نمی بینیم،
سنگ ها، کجا دلشان مثل دل آدم های بیرحم و خود بزرگ بین است؟!
هیچ وقت به این فکر کرده اید که بعدا جواب سنگها را چه بدهیم؟!