هر خرید و فروشی چهار رکن اصلی دارد: خریدار، فروشنده، کالای مورد معامله و بهای آن. به این فکر کنید که کالای مورد معامله، موجودی زنده باشد. شاید ذهن خیلی از شما سراغ خرید و فروش پرندگان و ماهی های زینتی یا گیاهان آپارتمانی برود. صد البته که برای خیلی ها معامله، معامله ست. حتی اگر موجود زنده ی مورد معامله، یک کودک یا نوزاد باشد. یک کودک یا نوزاد انسان!
آن ها که حاضر به فروش فرزند خود می شوند، سرگذشت های متفاوتی دارند. گروهی از سر فقر و نداری، حاضر به فروش بچه می شوند. به اعتقاد خودشان با یک تیر دو نشان می زنند. هم خودشان از فقر نجات پیدا می کنند. هم کودکشان در محیطی بهتر و مرفه تر بزرگ می شوند.
گروه دیگر، پدرها و مادرهای معتادند. آن ها برای تهیه ی مواد دست به هر کاری می زنند. سرقت، گدایی، و فروش بچه ها.
گروهی دیگر، ناخواسته بچه دار شده اند. گاهی به صورت مشروع و گاهی به از راه نامشروع. آن ها کودکشان را نمی خواهند. دوست دارند هر جور که شده از دست او راحت شوند. بیشتر اوقات تلاش ناموفقی برای سقط جنین داشته اند. حالا ولی کسی حاضر است این بار را از دوش آن ها بردارد. آن هم به شیوه ای انسانی تر از کشتن فرزند. او حتی برای برداشتن این بار، به آن ها پول هم می دهد. چرا قبول نکنند؟!
گروه بعدی، ولی بچه می آورند که آن را بفروشند. برای آن ها بچه دار شدن و بچه فروشی نوعی تجارت است. این ها مشتری اصلی را ترجیح می دهند. اما بیشتر اوقات نوزادشان به دلال های بچه پیش فروش می شود. دلال جنین را به قیمتی پایین پیش خرید می کند تا بعداً به قیمتی بالاتر به زوجی بدون بچه بفروشد.
همه ی خریداران بچه، زوج های نابارور نیستند. گاهی بچه ها، مشتری های سنگدلی دارند. از خدا بی خبرهایی که بچه ها را برای در آغوش گرفتن نمی خواهند. آن ها را می خرند برای توزیع مواد مخدر، گدایی و تکدی گری، بیگاری و حتی بهره کشی جنسی.
بیشتر اوقات خرید و فروش بچه مثلثی با سه ضلع است. ضلع اول پدرها و مادرهایی که با فقر و نداری و بیکاری و اعتیاد و بیماری دست به گریبان هستند. ضلع دوم، آن ها که حسرت داشتن فرزند، آزارشان داده. آن ها حاضرند برای در آغوش گرفتن یک کودک پول خوبی بدهند. ضلع سوم این مثلث را دلال ها تشکیل می دهند. سود اصلی این معامله به جیب آن ها می رود. این ضلع سوم، گاهی به صورت یک باند سازمان یافته ظاهر می شود.
نوزاد فروشی همیشه وجود داشته. ولی هیچ کدام از ماجراهای فروش نوزاد به اندازه ماجرای باند اصفهان پرسر و صدا نشد. اعضای این شبکه بزرگ فروش نوزادان، بعد از دستگیری به فروش 145 نوزاد اعتراف کردند. این باند از یک پزشک، سه ماما، سه پرستار و دو کارمند ثبت احوال تشکیل شده بود. گفته می شود که بسیاری از این بچه ها را به کویتی ها فروخته اند. اعضای این باند، نوزادان را به مبلغ 10 میلیون تومان به زوج های نابارور می فروختند. اعضای این باند در هفت سال فعالیتشان بیش از پنج میلیارد تومان به دست آورده بودند.
در قوانین کیفری کشور، تا آذرماه 1381، قانونی که خرید و فروش کودکان را جرم تلقی کند وجود نداشته است. تا آن زمان فقط در مواد پراکنده قانون مجازات اسلامی، دزدیدن، مخفی کردن یا جابه جا کردن اطفال جرم تلقی شده بود. جرمی با مجازات شش ماه تا سه سال حبس.
در 25 آذرماه 1381 با تلاش های نهادهای مدنی فعال در حوزه کودکان، قانونی تازه به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. قانونی 9 ماده ای با عنوان قانون حمایت از کودکان و نوجوانان. ماده سه این قانون هرگونه خرید و فروش افراد زیر 18 سال را جرم تلقی می کند. برای مرتکبین از شش ماه تا یک سال زندان و یا جزای نقدی از 10 تا 20 میلیون ریال تعیین شده است.
از نظر فقهی نیز خرید و فروش انسان، جایز نیست. به فتوای فقها، چنین معامله ای حرام و باطل است و طرفین آن مستحق تعزیر می باشند.
بر اساس آمار سازمان بهزیستی، تقریباً سالانه بین 800 تا 1000 کودک به فرزند خواندگی سپرده می شوند. اما تعداد متقاضیان فرزندخواندگی چند برابر این آمار است. یعنی تقاضا برای دریافت کودک به مراتب بیش از تعداد کودکان قابل واگذاری به خانواده هاست.
همچنین فرآیند اجرایی فرزندخواندگی مستلزم هماهنگی های زیاد میان سازمان بهزیستی، اداره سرپرستی قوه قضائیه، نیروی انتظامی، مراکز درمان ناباروری، سازمان پزشکی قانونی و سازمان های دیگر است. همه اینها فرآیند فرزندپذیری را زمانبر می سازد. البته در باقی کشورهای دنیا هم وضع، به همین منوال است. مثلاً در ایالات متحده آمریکا به عنوان رکوردار فرزندخواندگی باید دو سال انتظار کشید.
زمان طولانی انتظار، برخی متقاضیان را به انتخاب راه های غیرقانونی، ولی فوری ترغیب می کنند. به ویژه آنکه بسیاری از آن ها، سال ها درگیر درمان های ناباروری بوده و صبرشان سرآمده است.
مطابق با قانون جاری حمایت از کودکان بی سرپرست از بین کودکان تحت مراقبت سازمان بهزیستی تنها 15 درصد قابل واگذاری هستند. کودکانی که باید فاقد پدر، مادر و جد پدری باشند. از این تعداد نیز دو تا چهار درصد دارای معلولیت بوده و اغلب در مراکز شبانه روزی باقی می مانند. این وضعیت البته قابل تغییر است. به شرط آنکه لایحه جدید حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست به تصویب برسد. در این لایحه امکان واگذاری 50 درصد از کودکان تحت مراقبت پیش بینی شده. این تمهید می تواند پاسخی مناسب برای درخواست های متعدد متقاضیان فرزندخواندگی باشد. سه سال از اعلام وصول این لایحه به مجلس شورای اسلامی می گذرد.